پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

پیمانه //// زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

فرهنگی اجتماعی

حافظ خوانی 2



برای اینکه بتوانیم دانش آموزان را  به ادبیات علاقمند نماییم  می بایست  فردوسی،سعدی ،حافظ ، مولوی و سایر ادیبان و شاعران را به کلاس دعوت نمود و آنها را به دانش آموزان معرفی کرد و کلاس را جذاب نمود تا دانش آموزان با عشق پای درس ادبیات آماده شوند 

نامه ای به دختران سرزمین نجیب زادگان، ایران جان عزیزم

سلام بر همه دختران سرزمینم ایران

دخترم بدان که مطالبی که با تو در میان می گذارم از جانب پدری دلسوز است که جز  خوشبختی وعاقبت به خیری برای تو چیزی نمی خواهد دخترم در ابتدای امر باید بگویم که بشر همواره با سه سوال اساسی مواجه بوده است اول اینکه از کجا آمده ام؟ برای چه آمده ام؟ به کجا می خواهم بروم؟ جواب این پرسشها مسیر روشنی را برایمان آشکار می سازد،  از کجا آمده ام ما را به توحید وخداشناسی می رساند. اینکه جهان خالقی مهربان ومدبر وحکیم دارد که به همه لطف دارد و بندگانش را رها نمی کند واین جهان عبث آفریده نشده است و خداوند هدفی داشته ودارد و گفته است تنها مرا بپرستید ومرا عبادت کنید و شیطان را از خود دور کنید واگر به یاد من باشید من هم به یادتان هستم وشما را فراموش نمیکنم و پشتیبانتان هستم وقتی انسان چنین پشتیبان قوی ومحکمی داشته باشد دلش آرام می گیرد که الا بذکر الله تطمئن القلوب.  خدا وند برای هدایت انسانها پیامبران زیادی را فرستاده تا دست بشر را بگیرند وآنها را به یکتا پرستی و اعمال شایسته ای که خداوند خواسته راهنمایی نمایند.


 دخترم تمام امر و نهی های دین که خداوند گفته است از روی دوست داشتن خدانسبت به بنده اش بوده و خیر بنده اش را خواسته ما باید در برابر فرامین خداوند که از سر لطف است مطیع وتسلیم باشیم ودر برابر فرمانهای خدا چون وچرا نکنیم وشاکر نعمتهای اوباشیم.


دخترم خداوند بشر را آزاد آفریده اما نه هر جور آزادی ، آزادی که در آن مقررات الهی رعایت شود وبه دیگر فرزندان بشر ظلم نشود مثالی می زنم تا روشنتر شود فرض کن من آزادم رانندگی کنم اما اینکه هر جور دلم می خواهد رانندگی کنم آزادی گفته نمی شود چون اگر اینجور تعریفی از آزادی داشته باشیم سنگی روی سنگی بند نمی شود برای همین هرجامعه ای برا ی اینکه بتواند درست از آزادی بهره ببرد قوانینی وضع نموده تا مشکلی پیش نیاید. اینکه هر کس بگوید من دلم می خواهد هرجور خواسته باشم راه بروم بپوشم وبنوشم و...  که استدلال منطقی وقابل پذیرشی نیست. چون اگر این جور باشد کسی خواهد گفت من می خواهم این ماشین را آتش بزنم من می خواهم از دیوار خانه مردم بالا بروم و ازاین قبیل چیزها. که عقل انسان هم این را نمی پذیرد و منطقی هم نیست. 


دخترم بدان که در دنیا ادیان ومذاهب و آیین های مختلفی وجود دارد و خصوص در عصر حاضر که عرفان های کاذب  و دین های نو ظهور هم قد علم کرده اند و از طریق رسانه های دیداری وشنیداری با الفاظ زیبا سعی در فریب اذهان جوانان دارند. اما بدان که در بین همه ادیان، اسلام تنها دین نجات بخشی است که می تواند بشر را به سر منزل هستی وکمال قرب الهی برساند و قرآن این کتاب کامل برای هدایت بشر که بر بهترین بنده خدا یعنی محمد مصطفی نازل شده و اهل بیت که قرآن ناطقند و رفتار و گفتار و کردارشان الگوی بشریت که اگر بشر به قرآن واهل بیت چنگ زند هیچ گاه گمراه نخواهد شد. ما انسانها اگرچه خطاها اشتباهاتی داریم اما هرگز نباید از رحمت وسیع خداوند نا امید شویم باید بر او در زندگی توکل کنیم با او درد دل کنیم او شنوای داناست و امورمان را به او بسپاریم و از ذکر او غافل نشویم بدون شک دخترم او ما را کفایت میکند ودستمان را میگیرد کافیست از او طلب کنیم.


دخترم بدان وآگاه باش که زندگی فراز و فرودها سختی ها وآسانی ها تلخی ها وشیرنی های زیادی دارد شکست ها نباید منجر به نا امیدی شود قران می گوید همانا همراه هر سختی آسانی هم هست  بله بعد از گریه آخر خنده ای هم هست. دخترم خداوند بشر را با انواع مختلف ریخت وقیافه های زیاد ومتنوعی آفریده است و تفاوت هاجزو ذات جهان است رنگها ونژادها وزبانها و.... همه جز زیبایی چیزی نیست اما همه اینها ملاک انسانیت نیست بلکه خدا می گوید گرامی ترین شما با تقوا ترین شماست. حکمت خدا اینگونه بوده است نباید ناشکری کنیم و با خدا بجنگیم که چرا منو اینجوری آفریدی چرا لب و لوچه من اینجوریه و فلان بهمان این خطورات شیطانی را باید از خود دور کرد به یاد نعمت های پروردگار که به ما داده باید افتاد وشاکرش بود


 دخترم  همواره باید خدا را دوست داشته باشی خودت راهم دوست داشته باشی و پدر ومادرت و کشورت وزادگاهت را

همچنین بدان که هریک از ما بیهوده آفریده نشده ایم. 


دخترم هریک از اعضا و جوارح بر ما حقی دارند چشم وگوش و زبان و... همانطور که خوردن غذای آلوده باعث مسمومیت می شود یک موسیقی بد هم می تواند باعث مسمومیت شود گاهی کلام فریبنده یا دیدن یک عکس بد یا فیلم و منظره نامناسب می تواند باعث مسمومیت ذهن وفکر شود و انسان را از خدا دور کند.  لازمه زندگی دوست داشتن و محبت کردن است. دخترم هنر باید در خدمت رشد وتعالی بشر قرار گیرد چه هنرهایی که انسان را از صراط مستقیم الهی باز می دارد خوب اندیشه کن و بدان که در مسیر زندگی وقتی با یاد خدا باشی تمامی اضطرابها واسترس ها ونگرانی ها از بین می رود ودل به یاد او آرام می گیرد.  


دخترم امیدوارم خودت نیز با مطالعه کتابهای سودمند بتوانی به مقصود والای خودت دست یابی. به نماز وقرآن ودعاهای امام سجاد و... خودت را عادت بده بر انجام اینکار وهمیشه دوستان خوبی که تو را به خدا نزدیک می کنند انتخاب کن ویا حتی تو بر دوستانت تاثیر مثبت بگذار برای پدرو مادرت هم دعا کن که اولا این مطالبی که با تو در میان نهادم  در خودم تاثیر گذار باشد ومرا هم خداوند ببخشد اگر کوتاهی کردم. 


اما در خصوص حجاب: دخترم وقتی وارد تیم ورزشی خاصی می شوی باید رنگ، مدل لباست هماهنگ با همان تیم باشد. قواعد بازی همان تیم را باید به رسمیت بشناسی. لذا وقتی وارد تیم اسلام می شوی باید همه ی قواعد آن (اعم از پوشش، اخلاق، رفتار در همه عرصه) را بپذیری. دخترم این شعار یهودیان است که می گویند: آن بخش از دین را می پذیریم که با امیالمان هماهنگ است.  دخترم اگر ظاهر خوبی داری برای استفاده خوب از آن، خوب مراقب باطن و ظاهر خود باش. آن طلافروش  است که به گاوصندوق نیاز دارد نه سبزی فروش. کم نیستند دختران باحجاب نوجوانی که بدلیل ضعف بنیه فکری در این زمینه به محض ورود به محیط های بزرگتر (مثلاً دانشگاه) و فاصله گرفتن از والدین رو به بدحجابی و بد پوششی می آورند.

این هم دستور خداوند در قرآن کریم که می فرماید: 

یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِىُّ قُل لِّأَزْوَٰجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَآءِ ٱلْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَٰبِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰٓ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورًۭا رَّحِیمًۭا 


ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است. سوره احزاب آیه ۵۹

دخترم از اینکه این مطالب را میخوانی  و عمل میکنی تشکر میکنم
دوستدار ودعا گوی تو  

علیرضا کمیلی

جنگ روایتها


در جنگ روایت ها
هرعکس شده سوژه
هر سوژه شده هجمه
هر هجمه شده نشتر
نشتر شده یک جلاد
                                در جنگ روایتها
دربوق همه دشمن
درصفحه اینستا
ابلیس به هر شکلی
رقصد به دل برخی
تا آن که فرو بلعد
حریت و غیرت را
                              در جنگ روایتها
یک روز ندا سلطان
شد فتنه آن دوران
یک روز دگر مهسا
شد قصه شیطانها

                             در جنگ روایتها
از نام عزیز زن
آن مادر دورانها
کردند علم آزادی
تا باز شود غوغا     
                             در جنگ روایتها
با هر هنر شیطان
آغوش به رایگان
تاج سرشان دادند
تا ناخن پا عریان
                         در جنگ روایتها
مزدور فریب خورده
چون گرگ به خون تشنه
با نفرت و با کینه
رفت از پی این فتنه
آشوب کند برپا
                       در جنگ روایتها
جلباب زن ایران
بریدن و با زوزه
با آن دک و آن پوزه
گفتند که نمی خواهیم
این جامه واین وصله
                           در جنگ روایتها
ابلیس ز حق رانده
با هر خدم و جوجه
مستانه زده خنده
تا حرمت وعزت را
حراج کند ساده
                     درجنگ روایتها
ای جاهل وا رفته
بی فکر و بد اندیشه
برگرد از این جاده
شیطان شده درمانده
چون نصرت حق با ما
                     در جنگ روایتها
«علیرضا کمیلی» 

نامه عرفانی امام در آخرین روزهای ماه شعبان به عروسشان



امام خمینی در نامه ای که به درخواست بانو فاطمه طباطبایی، عروسشان خطاب به ایشان نوشتند، اندرزهایی عرفانی و اخلاقی را یادآور شدند. در این نامه که به تاریخ اردیبهشت سال 66 مطابق با شعبان 1407 قمری نگارش شده است، به پایان یافتن روزهای ماه شعبان و آماده نبودن برای ورود به ضیافت الهی اشاره شده و اینکه با همه این اوصاف نباید از رحمت الهی ناامید بود، متن این نامه به شرح زیر است: 

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‌

فاطى دختر عزیزم، از من مى‌ خواهى براى تو چیزى بنویسم؛ چه بنویسد کسى که خود مبتلاى به نفس اماره بالسوء است و هرگز نتوانسته بلکه نخواسته این بت بزرگ را بشکند. اکنون در آستانه شهر اللَّه و مقام ضیافت اللَّه هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم. شهر شعبان المعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه. دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى‌ کنم، اللَّهُمَّ انْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیِما مَضى‌ مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ(1) از رحمت حق تعالى مأیوس نیستم و مباش، در دنیا [مباد] روزى که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مأیوس شویم. دخترم این چند روز خواهد گذشت چه با عیش و نوش و چه با رنج و تعب؛ چه با غفلت از فطرت و چه با توجه به آن. عزیزم، خداوند- جل وعلا- نور هدایت را در همه مخلوقات خصوصاً انسان نهفته است.

فطرت اللَّه، ما را خواهى نخواهى به او متوجه کرده و همه مخلوقات در هر حدى که هستند و به هر مذهبى که گراییده‌ اند جز به حق تعالى و کمال مطلق به هیچ چیز توجه ندارند به حسب فطرت؛ گرچه خود ندانند و معتقد به غیر آن باشند انسان کمال مطلق را مى‌ جوید و مى‌ خواهد چه آنان که به توهّم بت را مى‌ پرستند و چه آنهایى که حق- جل وعلا- را منکرند و به دنبال ریاست. ملحدها گمان مى‌ کنند متوجه به دنیا و خواستار ریاست و زعامت هستند، لکن به حسب واقع متوجه و خواهان قدرت مطلقه هستند و در جستجوى کمال مطلق و خود گمان خلاف مى‌ کنند و شاید عذاب و عقاب براى همین جهل و توهّمات باشد. تو که مثلًا دنبال لباس خوب هستى و زینت بهتر، دنبال حق مى‌ گردى و کاخ‌ نشینان نیز دنبال قدرت مطلق هستند وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ(2) وَ قَضى‌ رَبُّکَ الّا تَعْبُدوا إِلّا إِیَّاهُ(3) بنا بر وجهى این کلام دامنه دارد. بهتر آنکه درز بگیرم و تو را و خود و همگان را به خداى تعالى بسپارم. و السلام علیک و على عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‌»

 

1. « پروردگارا اگر ما را در ایامى که از« شعبان» گذشته است نیامرزیده‌ اى پس ببخشاى ما را در باقیمانده آن». دعاى آخر ماه شعبان.

2. بخشى از آیه 44 سوره اسراء:« و هیچ موجودى نیست جز آنکه او را تسبیح مى‌ کند ولى شما تسبیحشان را نمى‌ فهمید».

3. بخشى از آیه 23 سوره اسراء:« پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید».

صحیفه امام؛ ج‌20، ص 253-254

اعتماد به خویشتن

 اعتماد به خویشتن

              1.نقاط ضعف خود را تقویت کنید.

2.سعی کنید استعدادهاو توانایی های خود را هرچه بیشتر افزایش دهید.

3. خیلی خودتان را با دیگران مقایسه نکنید .

4. هرگاه فکر منفی میخواهد ذهنتان را به خود مشغول کند با وارد کردن فکر مثبت آن را از مغزتان دور کنید .

5. مسایل وموانع را در ذهنتان بزرگ نکنید وهر مانعی را کوچک وبی ارزش بشمارید .

6. خود را به ذات احدیت، خداوند تبارک وتعالی بسپارید وبه خود مغرور نشوید .

7.  روزی چند بار این جمله را به خودتان تلقین کنید : « من میتوانم به کمک خدایی که به من نیرو میبخشد به انجام هر کاری موفق شوم . »

8.  به خود تلقین کنید تا خدا با شماست شکست نمی خورید .

9. از مشاوری صلاحیت دار کمک بگیرید .

10. تحت تاثیر اعمال و موفقیتهای اطرافیان قرار نگیرید وسعی نکنید از آنها تقلید کنید. شما نیز توانایی های دارید که شاید دیگران نداشته باشند.

11.طبق فرمایش پیامبر اعظم (ص ) که میفرمایند : « مردم معادنی از طلا ونقره میباشند. » تو نیز دارای گنجی عظیم هستی که با ید در وهله اول آن را کشف کنی ومطابق برنامه ای  هدفمند با تلاش و کوشش گام برداری مطمئن باش که میتوانی چرا که خواستن توانستن است .

12. بدان که هیچ گنجی بدون زحمت به دست نمی آید.بنا بر این با صبر و حوصله با مشکلات دست و پنجه نرم کن .که به فرموده قرآن کریم : همانا با هر سختی آسانی است .

13.   ترس را کناری بگذار ، شجاع ومقاوم باش .

14. اگر در زندگی شکست خوردی نا امید مشو بلکه از آن درس بگیر زیرا شکست تنها عاملی نیرو بخش است نه باز دارنده.

15. سعی کن ا رتباط با خدا را در سر لوحه کارهایت قرار دهی واز خواندن نماز غفلت نورزی .زیرا به فرمایش قرآن : [ تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد. ]

16.بدان که همه انسانها دارای توانایی های خاص خودشان هستند این خود انسان است که به خودش ارزش می دهد.

17.  به دیگرا ن نیکی کن بویژه به پدر ومادرت که حق بسیاری بر گردنت دارند .

18.   به مطالعه کتابهای سودمند بپرداز وقدر فرصتها را بدان واز لحظه لحظه زندگی به نحو احسن استفاده کن .

19.  بدان که هیچوقت دیر نیست تو از همین الان میتوانی برای رسیدن به قله های سعادت قاطعانه تصمیم بگیری .

20. از دستاورد های خود در یک زمینه مشخص خوشحال وراضی باشید . بخندید حتی به روی مشکلات وهرگز خسته نشوید. 

آفرینش حضرت آدم از لسان امام علی علیه السلام ( نهج البلاغه )


در صفت آفرینش آدم علیه السلام :

آنگاه خدای سبحان ، از زمین درشتناک و از زمین هموار و نرم و از آنجا که زمین شیرین بود و از آنجا که شوره زار بود، خاکی بر گرفت و به آب بشست تا یکدست و خالص گردید. پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پیکری ساخت دارای اندامها و اعضا و مفاصل . و خشکش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالینه . و تا مدتی معین و زمانی مشخص ‍سختش گردانید. آنگاه از روح خود در آن بدمید. آن پیکر گلین که جان یافته بود، از جای برخاست که انسانی شده بود با ذهنی که در کارها به جولانش درآورد و با اندیشه ای که به آن در کارها تصرف کند و عضوهایی که چون ابزارهایی به کارشان گیرد و نیروی شناختی که میان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بویها و رنگها و چیزها را دریابد. معجونی سرشته از رنگهای گونه گون .

برخی همانند یکدیگر و برخی مخالف و ضد یکدیگر. چون گرمی و سردی ، تری و خشکی (و اندوه و شادمانی ). خدای سبحان از فرشتگان امانتی را که به آنها سپرده بود، طلب داشت و عهد و وصیتی را که با آنها نهاده بود، خواستار شد که به سجود در برابر او اعتراف کنند و تا اکرامش ‍کنند در برابرش خاشع گردند.

پس ، خدای سبحان گفت که در برابر آدم سجده کنید. همه سجده کردند مگر ابلیس که از سجده کردن سر بر تافت . گرفتار تکبر و غرور شده بود و شقاوت بر او چیره شده بود. بر خود ببالید که خود از آتش آفریده شده بود و آدم را که از مشتی گل سفالین آفریده شده بود، خوار و حقیر شمرد. خداوند ابلیس را مهلت ارزانی داشت تا به خشم خود کیفرش دهد و تا آزمایش و بلای او به غایت رساند و آن وعده که به او داده بود، به سر برد. پس او را گفت که تو تا روز رستاخیز از مهلت داده شدگانی .

آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جای داد؛ سرایی که زندگی در آن خوش و آرام بود و جایگاهی همه ایمنی . و از ابلیس و دشمنی اش ‍برحذر داشت . ولی دشمن که آدم را در آن سرای خوش و امن ، همنشین نیکان دید، بر او رشک برد. آدم یقین خویش بداد و شک بستد و اراده استوارش به سستی گرایید و شادمانی از دل او رخت بر بست و وحشت جای آن بگرفت و آن گردن فرازی و غرور به پشیمانی و حسرت بدل شد. ولی خداوند در توبه به روی او بگشاد و کلمه رحمت خویش به او بیاموخت و وعده داد که بار دگر او را به بهشت خود بازگرداند. لیکن نخست او را به این جهان بلا و محنت و جایگاه زادن و پروردن فرو فرستاد.

خداوند سبحان از میان فرزندان آدم ، پیامبرانی برگزید و از آنان پیمان گرفت که هر چه را که به آنها وحی می شود، به مردم برسانند و در امر رسالت او امانت نگه دارند، به هنگامی که بیشتر مردم ، پیمانی را که با خدا بسته بودند، شکسته بودند و حق پرستش او ادا نکرده بودند و برای او در عبادت شریکانی قرار داده بودند و شیطانها از شناخت خداوند، منحرفشان کرده بودند و پیوندشان را از پرستش خداوندی بریده بودند. پس پیامبران را به میانشان بفرستاد. پیامبران از پی یکدیگر بیامدند تا از مردم بخواهند که آن عهد را که خلقتشان بر آن سرشته شده ، به جای آرند و نعمت او را که از یاد برده اند، فرا یاد آورند و از آنان حجّت گیرند که رسالت حق به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته ، برانگیزند. و نشانه های قدرتش را که بر سقف بلند آسمان آشکار است به آنها بنمایانند و هم آنچه را که بر روی زمین است و آنچه را که سبب حیاتشان یا موجب مرگشان می شود به آنان بشناسانند و از سختیها و مرارتهایی که پیرشان می کند یا حوادثی که بر سرشان می تازد، آگاهشان سازند. خداوند بندگان خود را از رسالت پیامبران ، بی نصیب نساخت بلکه همواره بر آنان ، کتاب فرو فرستاد و برهان و دلیل راستی و درستی آیین خویش را بر ایشان آشکار ساخت و راه راست و روشن را خود در پیش پایشان بگشود. پیامبران را اندک بودن یاران ، در کار سست نکرد و فراوانی تکذیب کنندگان و دروغ انگاران ، از عزم جزم خود باز نداشت . برای برخی که پیشین بودند، نام پیامبرانی را که زان سپس ‍خواهند آمد، گفته بود و برخی را که پسین بودند، به پیامبران پیشین شناسانده بود.

قرنها بدین منوال گذشت و روزگاران سپری شد. پدران به دیار نیستی رفتند و فرزندان جای ایشان بگرفتند و خداوند سبحان ، محمد رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله ) را فرستاد تا وعده خود برآورد و دور نبوّت به پایان برد. در حالی که از پیامبران برایش پیمان گرفته شده بود. نشانه های پیامبری اش آشکار شد و روز ولادتش با کرامتی عظیم همراه بود. در این هنگام مردم روی زمین به کیش و آیین پراکنده بودند و هر کس را باور و عقیدت و آیین و رسمی دیگر بود: پاره ای خدا را به آفریدگانش تشبیه می کردند. پاره ای او را به نامهایی منحرف می خواندند و جماعتی می گفتند که این جهان هستی ، آفریده دیگری است . خداوند به رسالت محمد (صلی اللّه علیه و آله ) آنان را از گمراهی برهانید و ننگ جهالت از آنان بزدود.

فرهنگ عمومی



فرهنگ عمومی 


به نام ایزد دانا آن دادار آسمان وزمین آن فرمانروای جهان هستی ودرود بر محمد مصطفی که خاتم پیغامبران است وسلام بر همه اوصیای گرامی که الگوهای فرهنگ و ارزشهای بشری هستند و سلام بر همه انسانهای آزاده به ویژه ایرانیان نژاده .

واژه فرهنگ یکی از کاربردی ترین واژه هاست که امروزه در جامعه رایج است به عنوان مثال اگر کسی اخلاقیات را رعایت نکند می گویند بی فرهنگ است بهداشت ومحیط زیست را رعایت نکند می گویند      بی فرهنگ است دامنه فرهنگ بسیار زیاد وشناور است . فرهنگ می تواند تمدن ساز شود وبه جامعه شکل وهویت و نظم واعتبار بخشد.

 فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینش‌ها، فلسفه و دین است. فرهنگ‌ها دارای عناصر بسیارند که از ضمیر  خودآگاه و ناخودآگاه هوشیاری اجتماعی عبور می‌کند. مردم برای تغییر فرهنگ خود لازم است زحمت زیادی بکشند. زیرا فرهنگ؛ خواهانِ مانایی است هرچه فرهنگ جامعه مستحکمتر باشد حوزه پویایی وشکوفایی آن بیشتر است فرهنگ ها گاهی در تقابل سایر فرهنگها هضم می شوند فرهنگی که عناصر و ساختار وجودی آن از استحکام بیشتری برخوردار است ماندگارتر است و   می تواند تمدن جدیدی رقم بزند. فرهنگ عمومی دارای دو جهت «عینی» و «اعتباری» است که می‌‌‌‏بایست هر دو را مدنظر داشت.  رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت‌‌‌‏الله خامنه‌‌‌‏ای، فرهنگ عمومی را اینگونه تبیین کرده‌‌‌‏اند: « فرهنگ عمومی دو بخش دارد: یک بخش آن ظاهری و بارز مثل: شکل لباس و شکل معماری است که تأثیر خاصی بر روی ذهنیات و خلقیات و منش و تربیت افراد دارد و بخش دیگرش مربوط به امور نامحسوس مثل : اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقت‌شناسی، وجدان کاری، مهمان دوستی و احترام به بزرگترهاست.»  فرهنگ عمومی حوزه‌‌‌‏ای از نظام فرهنگی جامعه است که پشتوانه آن اجبار قانونی و رسمی نیست، بلکه تداوم آن در گرو اجتماعی است که افراد به آن عمل میکنند.

فرهنگ عمومی مؤلفه‌هایی از فرهنگ است که تأثیرات آن عام و فراگیر می‌باشد و عامه مردم در کیفیت آن نقش دارند و از شیوه رفتارهای عمومی مردم یا عرف و عادات و رسوم و زبان ساخته می‌‌‌‏شود و یا تأثیر مشهود می‌پذیرد و عموم جنبه‌‌‌‏ها و عرصه‌‌‌‏ها و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می‌‌‌‏دهد و عموم مردم نسبت به آنها حساسیت و شناخت دارند. فرهنگ عمومی، سازندگان و عاملان خاص خودش را دارد که بر بخشی از آنها دولت نظارت می‌‌‌‏کند. نزدیک شدن به فرهنگ عمومی و اصلاح آن از طریق بخشنامه میسر نیست.

امید واریم از آنجا که ایران همیشه سرزمین فر و فروغ وفرهیختگی وفرهنگ  بوده است وسابقه تمدن آن بلند مدت ، بتواند در سایه تعالیم ناب اسلام به اوج عظمت خود برسد و تاج مردان آزاده و ایرانیان نژاده گردد و این مهم  به دست تک تک افراد است تا از خویشتن خویش آغاز نمایند . ان شا الله

چهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام



چهل حدیث از امام حسن مجتبی (ع) 


قالَ الامامُ الْحَسَنُ الْمُجتبی علیه الصلوة السّلام:

۱ - مَنْ عَبَدَاللهَ، عبَّدَاللهُ لَهُ کُلَّ شَیْءٍ.

فرمود: هر کسی که خداوند را عبادت و اطاعت کند، خدای متعال همه چیزها را مطیع او گرداند.

[مجموعه ورام ص ۲۲۷] .

 

۲ - قالَ علیه السلام: وَنَحْنُ رَیْحانَتا رَسُولِ اللهِ، وَسَیِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنّةِ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ یَتَقَدَّمُ، اَوْ یُقَدِّمُ عَلَیْنا اَحَدا.

به دنباله وصیّتش در حضور جمعی از أصحاب فرمود: و ما دو نفر - یعنی حضرت و برادرش امام حسین علیهما السلام - ریحانه رسول الله صلی الله علیه وآله و دو سرور جوانان اهل بهشت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی را که بر ما پیشقدم شود یا دیگری را بر ما مقدّم دارد.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۲۱۱] .

 

۳ - قالَ علیه السلام: وَ إنّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنی آدَم، کَما یُساقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.

فرمود: همانا محبّت و دوستی با ما (اهل بیت رسول الله صلی الله علیه وآله) سبب ریزش گناهان - از نامه اعمال - می شود، همان طوری که وزش باد، برگ درختان را می ریزد.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۲۵]

 

۴ - قالَ علیه السلام: لَقَدْ فارَقَکُمْ رَجُلٌ بِالاْمْسِ لَمْ یَسبِقْهُ الاْ وَّلُونَ، وَلا یُدْرِکُهُ آلاَّْخِرُونَ.

پس از شهادت پدرش امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام، در جمع اصحاب فرمود:

شخصی از میان شماها رفت که در گذشته مانند او نیامده است، و کسی در آینده نمی تواند هم تراز او قرار گیرد.

[احقاق الحق ج۱۱ ص ۱۸۳]

 

۵ - قالَ علیه السلام: مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إمّا مُعَجَّلةٌ وَإمّا مُؤجَلَّةٌ.

فرمود: کسی که قرآن را - با دقّت - قرائت نماید، در پایان آن - اگر مصلحت باشد - دعایش سریع مستجاب خواهد شد - و اگر مصلحت نباشد - در آینده مستجاب می گردد.

[دعوات راوندی ص۲۴]

 

۶ - قالَ علیه السلام: إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.

فرمود: همانا در این قرآن چراغ های هدایت به سوی نور و سعادت موجود است و این قرآن شفای دل ها و سینه ها است.

[بحار ج۷۵ ص۱۱]

 

۷ - قالَ علیه السلام: مَنَ صَلّی، فَجَلَسَ فی مُصَلاّه إلی طُلُوعِ الشّمسِ کانَ لَهُ سَتْرا مِنَ النّارِ.

فرمود: هر که نماز - صبح - را بخواند و در جایگاه خود بنشیند تا خورشید طلوع کند، برایش پوششی از آتش خواهد بود.

[وافی ج۴ ص۱۵۵۳]

 

۸ - قالَ علیه السلام: إنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلی مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.

فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را برای بندگان خود میدان مسابقه قرار داد.

پس عدّه ای در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودی الهی از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهی از روی بی توجّهی و سهل انگاری خسارت و ضرر می نمایند.

[تحف العقول ص۲۳۴]

 

چهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام

 

۹ - قالَ علیه السلام: مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَی الْمَسْجِدِ أصابَ إحْدی ثَمانٍ: آیَةً مُحْکَمَةً، أَخاً مُسْتَفادا، وَعِلْما مُسْتَطْرَفا، وَ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً، وَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَی الْهُدی، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدی، وَ تَرْکَ الذُّنُوبِ حَیاءً اَوْ خَشْیَةً.

فرمود: هر کس فرصت هایی از شب و روز خود را در مسجد قرار دهد یکی از هشت فایده شاملش می گردد: برهان و نشانه ای - برای معرفت -، دوست و برادری سودمند، دانش واطلاعاتی جامع، رحمت و محبّت عمومی، سخن و مطلبی که او را هدایت گر باشد، - توفیق إجباری - در ترک گناه به جهت شرم از مردم و یا به جهت ترس از عقاب.

[تحف العقول ص۲۳۵]

 

۱۰ - قالَ علیه السلام: مَنْ أکْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَةِ فی نَفْسِهِ، وَکانَتْ لَهُ وَلایَةٌ لِما یَعْلَمُ، وَ إفادَةٌ لِما تَعَلَّمَ.

فرمود: هر که با علماء بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه می یابد و بر معلوماتش افزوده می گردد و به سادگی می تواند دیگران را هدایت نماید.

[احقاق الحق ج۱۱ ص ۲۳۸]

 

۱۱ - قالَ علیه السلام: تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطیعُوا حِفْظَهُ فَاکْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فی بُیُوتِکُمْ .

فرمود: علم و دانش را - از هر طریقی - فرا گیرید، و چنانچه نتوانستید آنرا در حافظه خود نگه دارید، ثبت کنید و بنویسید و در منازل خود - در جای مطمئن - قرار دهید.

[احقاق الحق ج۱۱ ص ۲۳۵]

 

۱۲ - قالَ علیه السلام: مَنْ عَرَفَ اللهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهِدَ فیها.

فرمود: هرکس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و کسی که دنیا را بشناسد آن را رها خواهد کرد.

[کلمه الامام حسن ج۷ ص۱۴۰]

 

۱۳ - قالَ علیه السلام: هَلاکُ الْمَرْءِ فی ثَلاثٍ: اَلْکِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ؛ فَالْکِبْرُ هَلاکُ الدّینِ، وَبِهِ لُعِنَ إبْلیسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ .

هلاکت و نابودی دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تکبّر، حرص، حسد.

تکبّر سبب نابودی دین و ایمان شخص می باشد و به وسیله تکبّر شیطان - با آن همه عبادت ملعون گردید.

حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است، همان طوری که حضرت آدم علیه السلام به وسیله آن از بهشت خارج شد.

حسد سبب همه خلاف ها و زشتی ها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.

[اعیان شیعه ج۱ص۵۵۷]

 

۱۴ - قالَ علیه السلام: بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ أرْبَعُ أصابِع، ما رَأَیْتَ بَعَیْنِکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیْکَ باطِلاً کَثیرا.

فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه که را با چشم خود ببینی حقّ است؛ و آنچه را شنیدی یا آن که برایت نقل کنند چه بسا باطل باشد.

[تحف العقول ص۲۲۹]

 

۱۵ - قالَ علیه السلام: ألْعارُ أهْوَنُ مِنَ النّارِ.

فرمود: سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را، آسان تر است از معصیت و گناهی که موجب آتش جهنّم شود.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۱۳۸ ]

 

۱۶ - قالَ علیه السلام: إذا لَقی أحَدُکُمْ أخاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.

فرمود: وقتی انسان برادر مؤمن - و دوست - خود را ملاقات نمود، باید پیشانی و سجده گاه او را ببوسد.

[تحف العقول ص۲۳۶]

 

۱۷ - قالَ علیه السلام: إنَّ اللهَ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثا، وَلَیْسَ بِتارِکِکُمْ سُدًی، کَتَبَ آجالَکُمْ، وَقَسَّمَ بَیْنَکُمْ مَعائِشَکُمْ، لِیَعْرِفَ کُلُّ ذی لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، وأنَّ ماقَدَرَ لَهُ أصابَهُ، وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ یُصیبَهُ.

فرمود: خداوند شما انسان ها را بیهوده و بدون غرض نیافریده و شما را آزاد، رها نکرده است.

لحظات آخر عمر هر یک معیّن و ثبت می باشد، نیازمندی ها و روزی هرکس سهمیّه بندی و تقسیم شده است تا آن که موقعیّت و منزلت شعور و درک اشخاص شناخته گردد.

[تحف العقول ص۲۳۲]

 

۱۸ - قالَ علیه السلام: مَنَ لَبِسَ ثَوْبَ الشُّهْرَةِ، کَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثَوْبا مِنَ النّارِ.

فرمود: هرکس لباس شهرت - و انگشت نما، از جهت رنگ، دوخت، مد و... - بپوشد، روز قیامت خداوند، او را لباس آتشین خواهد پوشاند.

[مستدرک الوسائل ج ۳ ص۲۴۵]

 

۱۹ - سُئِلَ علیه السلام: عَنِ الْبُخْلِ؟ فَقالَ: هُوَ أنْ یَریَ الرَّجُلُ ما أنْفَقَهُ تَلَفا، وَما أمْسَکَهُ شَرَفا.

از حضرت پیرامون بخل سؤال شد؟ در جواب فرمود:

معنای آن چنین است که انسان آنچه را به دیگری کمک و انفاق کند فکر نماید که از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخیره کرده و نگه داشته است خیال کند برایش باقی می ماند و موجب شخصیّت و شرافت او خواهد بود.

[اعیان شیعه ج۱ص۵۵۷]

 

۲۰ - قالَ علیه السلام: تَرْکُ الزِّنا، وَکَنْسُ الْفِناء، وَغَسْلُ الاْناء مَجْلَبَةٌ لِلْغِناء.

فرمود: انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت کردن راهرو و درب منزل، و شستن ظروف سبب رفاه و بی نیازی می گردد.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۲۱۲]

 

۲۱ - قالَ علیه السلام:السِّیاسَةُ أنْ تَرْعی حُقُوقَ اللهِ، وَ حُقُوقَ الاْحْیاءِ، وَ حُقُوقَ الاْمْواتِ .

فرمود: - مفهوم و معنای - سیاست آن است که حقوق خداوند و حقوق موجودات زنده و حقوق مردگان را رعایت کنی.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۵۷]

 

۲۲ - قالَ علیه السلام: ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إلاّ هُدُوا إلی رُشْدِهِم .

فرمود: هیچ گروهی در کارهای - اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... - با یکدیگر مشورت نکرده اند مگر آن که به رشد فکری و عملی و... رسیده اند.

[تحف العقول ص۲۳۳]

 

۲۳ - قالَ علیه السلام: اَلْخَیْرُ الَذّی لا شَرَّ فیهِ: ألشُّکْرُ مَعَ النِّعْمَةِ، وَالصّبْرُ عَلَی النّازِلَةِ.

فرمود: آن خوبی که شرّ و آفتی در آن نباشد شکر در مقابل نعمت ها و صبر و شکیبائی در برابر سختی ها است.

[تحف العقول ص۲۳۴]

 

۲۴ - قالَ علیه السلام: یَابْنَ آدَمٍ، لَمْ تَزَلْ فی هَدْمِ عُمْرِکَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّکَ، فَخُذْ مِمّا فی یَدَیْکَ لِما بَیْنَ یَدَیْکَ .

فرمود: ای فرزند آدم از موقعی که به دنیا آمده ای در حال گذراندن عمرت هستی، پس از آنچه داری برای آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۳۵]

 

۲۵ - قالَ علیه السلام: إنَّ مَنْ خَوَفَّکَ حَتّی تَبْلُغَ الاْ مْنَ، خَیْرٌ مِمَّنْ یُؤْمِنْکَ حَتّی تَلْتَقِی الْخَوْفَ .

فرمود: همانا کسی تو را - در برابر عیب ها و کم بودها - هشدار دهد تا آگاه و بیدار شوی، بهتر است از آن کسی که فقط تو را تعریف و تمجید کند تا بر عیب هایت افزوده گردد.

[احقاق الحق ج۱۱ ص ۲۴۲]

 

۲۶ - قالَ علیه السلام: القَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إنْ بَعُدَ نَسَبُهُ، وَالْبَعیدُ مَنْ باعَدَتْهُ الْمَوَدَّةُ وَ إنْ قَرُبُ نَسَبُهُ .

فرمود: بهترین دوست نزدیک به انسان آن کسی است که در تمام حالات دلسوز و با محبّت باشد گرچه خویشاوندی نزدیک نداشته باشد.

و بیگانه ترین افراد کسی است که از محبّت و دلسوزی بعید باشد گرچه از نزدیک ترین خویشاوندان باشد.

[تحف العقول ص۲۳۴]

 

۲۷ - وَ سُئِلَ عَنِ الْمُرُوَّةِ؟ فَقالَ علیه السلام: شُحُّ الرَّجُلِ عَلی دینِهِ، وَ إصْلاحُهُ مالَهُ، وَ قِیامُهُ بِالْحُقُوقِ .

از حضرت سلام الله علیه پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، فرمود:

جوانمرد کسی است که در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.

[تحف العقول ص۲۳۵]

 

۲۸ - قالَ علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یُفَکِّرُ فی مَأکُولِهِ کَیْفَ لا یُفَکِّرُ فی مَعْقُولِهِ، فَیَجْنِبُ بَطْنَهُ ما یُؤْذیهِ، وَ یُوَدِّعُ صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ.

فرمود: تعجّب می کنم از کسی که در فکر خوراک و تغذیه جسم و بدن هست ولی درباره تغذیه معنوی روحی خود نمی اندیشد، پس از غذاهای فاسد شده و خراب دوری می کند.

و عقل و قلب و روح خود را کاری ندارد - هر چه و هر مطلب و برنامه ای به هر شکل و نوعی باشد استفاده می کند -.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۳۹]

 

۲۹ - قالَ علیه السلام: غَسْلُ الْیَدَیْنِ قَبْلَ الطَّعامِ یُنْفِی الْفَقْرَ، وَ بَعْدَهُ یُنْفِی الْهَمَّ.

فرمود: شستن دست ها قبل از طعام فقر و تنگدستی را می زداید و بعد از آن ناراحتی ها و آفات را از بین می برد.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۴۳]

 

۳۰ - قالَ علیه السلام: حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ .

فرمود: کسی که عادت سؤال و حالت پرس و جو دارد مثل آن است که نصف علم ها را فرا گرفته باشد.

[کلمه الامام حسن ج۷ص۱۲۹]

 

۳۱ - قالَ علیه السلام: إنّ الْحِلْمَ زینَةٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّةٌ، وَالْعَجَلةَ سَفَهٌ .

فرمود: صبر و شکیبائی زینت شخص، وفای به عهد علامت جوانمردی، و عجله و شتابزدگی (در کارها بدون اندیشه) دلیل بی خردی می باشد.

[الامام حسن ج۷ص۱۹۸]

۳۲ - قالَ علیه السلام: مَنِ اسْتَخَفَّ بِإخوانِهِ فَسَدَتْ مُرُوَّتُهُ.

فرمود: کسی که دوستان و برادرانش را سبک شمارد و نسبت به آن ها بی اعتناء باشد، مروّت و جوانمردیش فاسد گشته است.

[الامام حسن ج۷ص۲۰۹]

 

۳۳ - قالَ علیه السلام: إنّما یُجْزی الْعِبادُ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَلی قَدْرِ عُقُولِهِمْ.

فرمود: همانا در روز قیامت بندگان به مقدار عقل و درک و شعورشان مجازات می شوند.

[الامام حسن ج۷ص۲۰۹]

 

۳۴ - قالَ علیه السلام:إنَّ النّاسَ عَبیدُ الْمالِ، وَالدّینُ لَعِبُ عَلی ألْسِنَتِهِمْ، یُحیطوُنَهُ مادَرَتْ بِهِ مَعایِشُهُمْ، فَإذا مُحِّصُوا لِلاْبْتِلاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ .

فرمود: همانا مردم اسیر و بنده دنیا و اموال آن هستند، و دین را وسیله رسیدن به أهداف خود قرار داده اند و به هر نوعی که زندگی آن ها تأمین شود حرکت می کنند. بنابر این هنگامی که در بوته آزمایش در آیند، دین داران اندک خواهند شد.

[احقاق الحق ج۱۱ ص ۲۳۴]

 

۳۵ - قالَ علیه السلام: ألْمِزاحُ یَأْکُلُ الْهَیْبَةَ، وَقَدْ أکْثَرَ مِنَ الْهَیْبَةِ الصّامِت.

فرمود: مزاح و شوخی - های زیاد و بیجا - شخصیّت و وقار انسان را از بین می برد، و چه بسا افراد ساکت دارای شخصیّت و وقار عظیمی می باشند.

[الامام حسن ج۷ص۱۳۹]

 

۳۶ - قالَ علیه السلام: أللُؤْمُ أنْ لا تَشْکُرَ النِّعْمَةَ.

فرمود: از علائم پستی شخص، شکر نکردن از ولی نعمت است.

[الامام حسن ج۷ص۱۳۹]

 

۳۷ - قالَ علیه السلام: لَقَضاءُ حاجَةِ أخٍ لی فِی اللهِ أحَبُّ مِنْ إعْتِکافِ شَهْرٍ.

فرمود: هر آینه برآوردن حاجت و رفع مشکل برادرم، از یک ماه اعتکاف، در مسجد - و عبادت مستحبّی نزد من - بهتر و محبوب تر است.

[الامام حسن ج۷ص۱۳۹]

۳۸ - قالَ علیه السلام: إنَّ الدُّنْیا فی حَلالِها حِسابٌ، وَفی حَرامِها عِقابٌ، وَفِی الشُّبَهاتِ عِتابٌ، فَأنْزِلِ الدُّنْیا بِمَنْزَلَةِ المیتَةِ، خُذْ مِنْها ما یَکْفیکَ.

فرمود: چیزهای دنیا اگر حلال باشد حساب و بررسی می شود و اگر از حرام به دست آید عذاب و عقاب دارد و اگر حلال و حرام آن معلوم نباشد سختی و ناراحتی خواهد داشت.

پس باید دنیا (و موجوداتش) را همچون میته و مرداری بشناسی که به مقدار نیاز و اضطرار از آن استفاده کنی.

[الامام حسن ج۷ص۳۶]

۳۹ - قالَ علیه السلام: وَاعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأنَّکَ تَعیشُ أبَدا، وَاعمَلْ لاَِّخِرَتِکَ کَأنّکَ تَمُوتُ غدَا .

فرمود: در دنیا چنان برنامه ریزی کن - از نظر اقتصاد و صرفه جوئی و... - مثل آن که می خواهی همیشه دوام داشته باشی، و نسبت به آخرت به نوعی حرکت و کار کن مثل این که فردا خواهی مُرد.

[الامام حسن ج۷ص۳۷]

۴۰ - قالَ علیه السلام: أکْیَسُ الْکَیِّسِ التُّقی، وَ أحْمَقُ الْحُمْقِ الْفُجُورَ، الْکَریمُ هُوَ التَّبَرُّعُ قَبْلَ السُّؤالِ.

فرمود: زیرک ترین و هوشیارترین افراد، شخص باتقوا و پرهیزکار می باشد؛ أحمق و نادان ترین افراد، کسی است که تبه کار و اهل معصیت باشد؛ گرامی ترین و باشخصیّت ترین افراد، آن کسی است که به نیازمندان پیش از اظهار نیازشان، کمک نماید.

[احقاق الحق ج۱۱ ص ۳۰)