پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

پیمانه //// زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

فرهنگی اجتماعی

توصیه ها و سفارش های آیت الله سید علی قاضی (ره)


توصیه ها و سفارش های آیت الله سید علی قاضی (ره)

مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم. باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.

سفارش به نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت، هنگام زوال است].

نماز اول وقت

مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند

وسواس در عبادت، ممنوع

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: «به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر  می انداخته است.

نماز، محافظ همه چیز

نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

دعا در قنوت نماز

آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند: «اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک و اجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی

ارتباط دائمی با قرآن

آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: «هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود

خواندن قرآن

سید محمد حسن قاضی می فرمایند: «چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت پیغمبر (ص) تا 255 یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نماز شب بخوان

دستورالعملی جامع و کامل

در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند: «دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل داء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»

قرائت قرآن در دل شب

و نیز: «بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد

نماز شب، راه دستیابی به کمال

«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب

نماز شب، تضمین کننده دنیا و آخرت

علامه طباطبایی می فرمودند: «چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان

نشاط در نماز شب

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: «مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب بر می خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید

توسل به ائمه أطهار علیهم السلام

آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: «.... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار (علیهم السلام) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا

توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام

محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام است.

دعا برای فرج امام زمان (عج)

از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت صلوات الله علیه در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

دل هیچ کس را نرنجانید!

دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!

تا توانی دلی بدست آور *** دل شکستن هنر نمی باشد

رفع ناراحتی های روحی

آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست

حق الناس

آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم: مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.

رضایت خدا در رضایت مردم

آقای قاضی فرمودند: هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.

اوراد و اذکار معمول

بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار.

رفتن به مساجد

زیارت مشهد اعظم (برای کسی که مجاور آنجاست) در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است!

زیارت برادران مومن

زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند.

رفع گرفتاری

علامه لاهیجانی انصاری از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: «پس از 5 بار صلوات و قرائت آیت الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء: بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی.

حدیث عنوان بصری

آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: «آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »

دعای کمیل و زیارت جامعه

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه (در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است) را در روزهای جمعه تأکید داشتند.

حضور قلب

حجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: «آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:

قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:

سررشته دولت ای برادر به کف آر   ***   وین عمر گرانمایه به خسران مسپار

یعنی همه جا با همه کس در همه جا *** می دار نهفته چشم دل جانب یار »

توبه و دوری از گناهان

برادران عزیزم! ـ خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید ـ هشیار باشید که به ماههای حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمتهای باری تعالی بر ما؛ پس قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نمائیم با شرائط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم.

مداوا به وسیله استغفار

پس شب جمعه ـ یا روز شنبه ـ نماز توبه بخوانید ـ شب جمعه یا روز آن ـ سپس روز یکشنبه از روز دوم ماه اعاده کنید آن را. سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه که شایسته و لازم است. [منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس است از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات و مراقبه کبری، دوام ذکر و توجه و عدم غفلت در حد امکان]. پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد. سپس به دلهایتان توجه نمائید و مرضهایی که در اثر گناه است مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیبهای بزرگ تان را کوچک و کم نمائید.

ذکری برای همه

«مرحوم قاضی به همه سفارش می کردند این ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی و جوری و إسرافی علی نفسی و أتوب إلیه: از خداوند که معبودی جز او نیست به خاطر تمامی ظلم ها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشته ام طلب بخشش می کنم و به سوی او باز می گردم

برآورده شدن حاجت

مرحوم قاضی قرائت دعای زیر را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند: إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذا الذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذا الذی أدعوه فیستجیب لی؟ إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین. (دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان)

عرضه خود به امیرالمؤمنین

حاج سید عبدالکریم کشمیری (ره) می فرماید: روزی با آقا سید مهدی قاضی، فرزند استادم آقا میرزا علی قاضی (ره) در مسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت: شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید بگویید پدرم به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملی کرده، ذکری بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقای قاضی به وی دو نصیحت کرده است: اول این که هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن و دیگر این که اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی، به منازل و بیوت مراجع نرو.

دعای "یا من احتجب..."

آقای سید هاشم حداد در موقع خوابیدن دعای « اللهم یا من إحتجب بشعاع نوره...» را قرائت می کردند و چه بسا می شد که در قنوت نماز می خواندند. و چون از بعضی از شاگردان دیگر مرحوم قاضی شنیده شده است، معلوم می شود اصلش از مرحوم قاضی بوده است.

این دعا با مختصر اختلافی در لفظ، در «مهج الدعوات» ص 108 مرحوم سید بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنیفه از رسول خدا (ص) روایت نموده است و برای آن آثار و خواص عجیبی را نقل کرده است. »

تقویت حافظه

آن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین (دو سوره مبارکه ناس و فلق) را سفارش می فرمودند.

مدد از روح بزرگان

آقای قاضی (ره) به همه توصیه می کردند که: اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید.

عمل به دانسته ها

برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.

کلید سعادت دنیا و آخرت

سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:

اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛

و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛

و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛

و خواندن آیه الکرسی ـ بعد از هر نماز ـ؛

و سجده شکر و خواندن سوره «یس» بعد از نماز صبح؛

و «واقعه» در شبها؛

و مواظبت بر نوافل لیلیه؛

و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛

و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: «لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم

مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.

منبع: پایگاه شهید آوینی

ویژگی های متقین در قرآن



ویژگی‌های متقین در قرآن کریم

 

 

خداوند در قرآن کریم انسان‌ها را به گروه‌های مختلف تقسیم نموده است که در آیات به معرفی و توصیف آنان پرداخته شده است. یک دسته از انسان‌ها؛ متقین می‌باشند که قرآن کریم  آنان را اینگونه توصیف می‌فرماید:

"ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ *  والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ * أُوْلَـئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ."(بقره/ 1 الی 5

"متقین کسانی هستند که:

که به غیب ایمان می‌آورند،

و نماز می‌گزارند،

و از آنچه روزیشان، داده‌ایم انفاق می‌کنند.

و آنان که به آنچه بر تو و بر پیامبران پیش از تو نازل شده است ایمان می‌آورند،

و به آخرت یقین دارند.

ایشان از سوی پروردگارشان قرین هدایتند، و خود رستگارانند ."

متقین عبارتند از مؤمنین؛ چون تقوا از اوصاف خاصه طبقه معینی از مؤمنین نیست، و اینطور نیست که تقوا صفت مرتبه‌ای از مراتب ایمان باشد، بلکه با تمامی مراتب ایمان جمع می‌شود، مگر آن که ایمان، ایمان واقعی نباشد. دلیل این مدعا این است: خدای تعالی در این آیات، از اوصاف متقین، تنها پنج صفت را ذکر می‌کند، و آن عبارتست از ایمان به غیب، اقامه نماز، انفاق از آنچه خدای سبحان روزی کرده، ایمان به آنچه بر انبیاء خود نازل فرموده، و یقین به آخرت. و فرموده کسانی که دارای این پنج صفت باشند بر طریق هدایت الهی گام می‌گذارند.

مؤمنین در اعتقادشان به غیب، و به خدای حاضر و ناظر، و بروز جزای او، در یک طبقه نیستند، بلکه طبقات مختلفی دارند.

کلمه غیب بر خلاف شهادت، عبارتست از چیزی که در تحت حس و درک آدمی قرار ندارد، و آن عبارتست از خدای سبحان، و آیات او، که همه از حواس ما غایبند.

یکی از آنها وحی است، که در جمله "والذین آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک"، به آن اشاره فرموده است. پس مراد از ایمان به غیب در مقابل ایمان به وحی، و ایمان به آخرت، عبارتست از ایمان به خدای تعالی، و در نتیجه در این چند آیه به ایمان به همه اصول سه‌گانه دین اشاره شده است. "و بالاخرة هم یوقنون"، قبلا اعتقاد راسخ به توحید و نبوت را به کلمه ایمان تعبیر کرد، و در این جمله اعتقاد راسخ به آخرت را به ایقان تعبیر کرده، و این بدان جهت است که به لازمه یقین، که عبارتست از فراموش نکردن آخرت، نیز اشاره کرده باشد، چون بسیار می‌شود انسان نسبت به چیزی ایمان دارد و هیچ شکی در آن ندارد، اما آن را فراموش می‌کند، و در نتیجه عملی منافی با ایمانش انجام می‌دهد، به خلاف یقین که با فراموشی نمی‌سازد، و ممکن نیست انسان، عالم و مؤمن به روز حساب باشد، و همواره آن روز را در خاطر داشته و به یاد آن باشد، به یاد روزی باشد که در آن روز به حساب کوچک و بزرگ اعمالش می‌رسند، و در عین حال پاره‌ای گناهان را مرتکب شود، چنین کسی نه تنها مرتکب گناه نمی‌شود، بلکه از ترس، به قرق‌گاه‌های خدا نزدیک هم نمی‌گردد. همچنان که خدای تعالی درباره آنان فرموده: خواهش نفس را پیروی مکن، که تو را از راه خدا گمراه می‌کند، کسانی که از راه خدا گمراه می‌شوند، عذابی شدید دارند، به خاطر این که روز حساب را فراموش کردند، و فهمانید که ضلالت از راه خدا تنها به خاطر فراموشی روز حساب است، و بدین جهت در آیات مورد بحث فرمود: و بالاخرة هم یوقنون، چون به یاد آخرت بودن، و بدان یقین داشتن، تقوا را نتیجه می‌دهد.

ممکن نیست انسان، عالم و مؤمن به روز حساب باشد، و همواره آن روز را در خاطر داشته و به یاد آن باشد، به یاد روزی باشد که در آن روز به حساب کوچک و بزرگ اعمالش می‌رسند، و در عین حال پاره‌ای گناهان را مرتکب شود، چنین کسی نه تنها مرتکب گناه نمی‌شود، بلکه از ترس، به قرق‌گاه‌های خدا نزدیک هم نمی‌گردد.

خدای سبحان در آیه دیگری می‌فرماید:

"... ولکن الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ." (بقره/ 177)

"... نیکوکار کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد،

و مال خود را، با آن که دوستش دارد، به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و در بند ماندگان ببخشد،

و نماز بگزارد و زکات بدهد،

و نیز کسانی هستند که چون عهدی می‌بندند بدان وفا می‌کنند،

و آنان که در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ صبر می‌کنند؛

اینان راستگویان و پرهیزگارانند .

"لیس البرّ ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب، کلمه "بر" مجازی است از خیر و احسان، و معنایش شخص خیر و نیکوکار است. و کلمه "ذوی القربی" به معنای خویشاوندان و کلمه "یتامی" جمع یتیم است که به معنای کودک پدر مرده است و کلمه "مساکین"، جمع مسکین است، که فرقش با کلمه فقیر این است که مسکین بدحال‌تر از فقیر است، و کلمه "ابن السبیل" به معنای کسی است که دستش از وطن و از خانواده‌اش بریده، و کلمه "رقاب" جمع رقبه است، که به معنای گردن است، ولی منظور از آن برده است که قید بردگی به گردن دارد، و کلمه "ضراء" مانند کلمه "ضر" هر دو به این معنا است که آدمی با مرض یا زخم یا فوت مال یا مرگ فرزند، متضرر شود، و کلمه باس به معنای شدت و سختی جنگ است.

جمله: "ولکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر" تعریف ابرار و بیان حقیقت حال ایشان است که هم در مرتبه اعتقاد تعریفشان می‌کند و هم در مرتبه اعمال و هم اخلاق،

درباره اعتقادشان می‌فرماید: "من آمن بالله"، و درباره اعمالشان می‌فرماید: "اولئک الذین صدقوا " ، و درباره اخلاقشان می‌فرماید: "و اولئک هم المتقون." و در تعریف اولی که از ایشان کرده، فرموده: "کسانی هستند که ایمان به خدا و روز جزا و ملائکه و کتاب و انبیاء دارند"، و این تعریف شامل تمامی معارف حقه‌ای است که خدای سبحان ایمان به آنها را از بندگان خود خواسته و مراد به این ایمان، ایمان کامل است که اثرش هرگز از آن جدا نمی‌شود و تخلف نمی‌کند، نه در قلب، و نه در جوارح، و نه در قلب تخلف نمی‌کند چون صاحب آن دچار شک و اضطراب و یا اعتراض و یا در پیشامدی ناگوار دچار خشم نمی‌گردد و در اخلاق و اعمال هم تخلف نمی‌کند.

خداوند بعد از این تعریف به بیان پاره‌ای از اعمال متقین پرداخته، می‌فرماید: "و اتی المال علی حبه ذوی القربی، و الیتامی، و المساکین، و ابن السبیل، و السائلین، و فی الرقاب، و اقام الصلوه، و اتی الزکوه، که متقین این اعمال را انجام می‌دهند .

برگرفته ار تفسیر المیزان


قرآن کریم پنج صفت از اوصاف عالى و انسانى براى متقین ذکر نموده است:

1ـ آنـهـا در هـمـه حـال انـفـاق مى کنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند:

«الذین ینفقون فى السراء والضراء؛

کسانی که در راحت و رنج انفاق می کنند» (آل عمران/ 134).

جالب توجه این که در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران انفاق ذکر شده، زیرا این آیات نقطه مقابل صفاتى را که درباره رباخواران و استثمارگران در آیات قبل ذکر شد، بیان مى کند. به علاوه گذشت از مال و ثروت آن هم در حال خوشى و تنگدستى روشنترین نشانه مقام تقواست.

2ـ آنها بر خشم خود مسلطند:

«والکاظمین الغیظ؛

و خشم خود را فرو می خورند» (آل عمران/ 134).

3ـ آنها از خطاى مردم مى گذرند:

«والعافین عن الناس؛

و از مردم در می گذرند» (آل عمران/ 134).

فـرو بـردن خـشم بسیار خوب است، اما به تنهایى کافى نیست؛ زیرا ممکن است کینه و عداوت را از قـلـب انـسـان ریشه کن نکند. در این حال براى پایان دادن به حالت عداوت باید کظم غیظ با عفو و بخشش توام گردد.

4ـ آنها نیکوکارند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد:

«و الله یحب المحسنین؛

و خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (آل عمران/ 134).

در اینجا اشاره به مرحله عالی تر از عفو شده که انسان با نیکى کردن در برابر بدى آنجا که شایسته است ریشه دشمنى را در دل طرف بسوزاند و قلب او را نسبت به خویش مهربان گرداند.

5- و آنـها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند یا به خود ستم کنند به یاد خدا مـى افتند و براى گناهان خود طلب آمرزش مى کنند:

«والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم؛

و کسانی که چون کار زشتی کردند یا بر خود ستم نمودند خدا را یاد می کنند و برای گناهان خویش آمرزش می طلبند» (آل عمران/ 135).

از آیه فوق استفاده مى شود که انسان تا به یاد خداست مرتکب گناه نمى شود. اما این فراموشکارى و غـفـلـت در افـراد پـرهـیزکار دیرى نمى پاید. به زودى به یاد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى کنند و کیست جز خدا که گناهان راببخشد؟ «ومن یغفر الذنوب الا الله؛ و چه کسى جز خدا گناهان را مى آمرزد» (آل عمران/ 135). در پایان آیه براى تاکید مى گوید: آنها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خویش اصرار نمى ورزند و تکرار گناه نمى کنند: «ولم یصروا على ما فعلوا وهم یعلمون؛ و دانسته بر خلاف هایی که کرده اند، پافشاری نمی کنند» (آل عمران/ 135).

 

ویژگیهاى پرهیزکاران از نظر ایمان و عمل

قـرآن مـردم را در ارتباط با برنامه و آئین اسلام به سه گروه متفاوت تقسیم مى کند:

1ـمتقین و پرهیزکاران که اسلام را در تمام ابعادش پذیرا گشته اند

2ـ کافران که در نـقـطـه مـقـابـل گروه اول قرار گرفته و به کفر خود معترفند.

3ـمنافقان که داراى دو چـهـره انـد. با مسلمانان ظاهرا مسلمان و با گروه مخالف مخالف اسلامند. البته چهره اصلى آنها هـمان چهره کفر است. بدون شک زیان این گروه براى اسلام بیش از گروه دوم است و به همین سبب قرآن با آنها برخورد شدیدترى دارد.

خداوند ویژگیهاى پرهیزکاران را از نظر ایمان و عمل در پنج عنوان مطرح مى کند:

 

1ـ ایمان به غیب

نخست مى گوید: «الذین یؤمنون بالغیب؛ آنها کسانى هستند که ایمان به غیب دارند» (بقره/ 3). ایمان به غیب درست نخستین نقطه اى است که مؤمنان را از غیر آنها جدا مى سازد و پیروان ادیان آسمانى را در برابر منکران خدا و وحى و معاد قرار مى دهد و به همین دلیل نخستین ویژگى پرهیزکاران ایمان به غیب ذکر شده است.

 

2ـ ارتباط با خدا

ویژگى دیگر پرهیزکاران آن است که نماز را برپا مى دارند: «ویقیمون الصلوة؛ و نماز را برپا میدارند» (بقره/ 3). نماز که رمز ارتـبـاط بـا خـداسـت، مـؤمـنانى را که به جهان ماورای طبیعت راه یافته اند در یک رابطه دائمى و هـمـیـشـگى با آن مبدأ بزرگ آفرینش نگه مى دارد. آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم مى کنند. چنین انسانى احساس مى کند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید و این بزرگترین عامل تربیت او است.

 

3ـ ارتباط با انسانها 

آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیک و مستمرى با خلق خدا دارند و به همین دلیل سومین ویژگى آنها را قرآن چنین بیان مى کند که از تمام مواهبى که به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند: «و مما رزقناهم ینفقون؛ و از آنچه به ایشان روزى داده ایم انفاق میکنند» (بقره/ 3). و خلاصه از تمام سرمایه هاى خویش به آنها که نیاز دارند مى بخشند، بى آنکه انتظار پاداشى داشته باشند.

 

4- ایمان به تمام پیامبران و برنامه هاى الهى

قرآن مى گوید: «والذین یؤمنون بما انـزل الیک و ما انـزل من قبلک؛ آنها کسانى هستند که به آنچه بر تو نـازل شـده و آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند» (بقره/ 4).

 

5- ایمان به رستاخیز 

صـفـتـى اسـت که در این سلسله از صفات براى پرهیزکاران بیان شده است: «و بـالاخرة هم یوقنون؛ آنها به آخرت قطعا ایـمـان دارنـد» (بقره/ 4). آنها یقین دارند که انسان عبث و بى هدف آفریده نشده، آفـریـنش براى او خط سیرى تعیین کرده است که با مرگ هرگز پایان نمى گیرد. فرد پرهیزکار اعتراف دارد کـه عـدالـت مـطـلق پروردگار در انتظار همگان است و چنان نیست که اعمال ما در این جهان، بـى حـسـاب و پـاداش بـاشـد. ایـن اعتقاد به او آرامش مى بخشد. از فشارهائى که در طریق انجام مـسـئولـیـتـهـا بر او وارد مى شود نه تنها رنج نمى برد بلکه از آن استقبال مى کند و مطمئن است کـوچـکـتـریـن عـمـل نـیـک و بد پاداش و کیفر دارد. باور دارد که بعد از مرگ به جهانى وسیع تر که خالى از هـرگـونـه ظـلـم و سـتـم اسـت انـتـقـال مـى یابد و از رحمت وسیع و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شود. سپس اشاره اى می کند به نتیجه و پایان کار مؤمنانى که صفات پنجگانه فوق را در خود جـمع کرده اند و مى گوید: «أولئک على هدى من ربهم وأولئک هم المفلحون؛ اینها بر مسیر هدایت پروردگارشان هستند و ایـنـهـا رسـتـگـارانـنـد» (بقره/ 5).

 

ویژگیهای متقین در سوره زخرف

خداوند همچنین در سوره زخرف مشخصات متقین را بیان می کند: «الذین امنوا بایاتنا و کانوا مسلمین؛ آنها که به آیات ما ایمان دارند و مسلمان (تسلیم شده) هستند» (زخرف/ 69). همچنین در قیامت از طرف خداوند به متقین خطاب می شود«یا عباد لا خوف علیکم الیوم و لا انتم تحزنون؛ ای بندگان من. دیگر نه بر شما خوفی مسلط خواهد شد و نه هرگز غمناک خواهید بود» (زخرف/ 68).

در آیه ای دیگر، ویژگیهای متقین را شرح می دهد:

«الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین؛

در آن روز دوستان دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران» (زخرف/ 67).

پیوندها در قیامت همه بریده می شود و تبدیل به دشمنی می شود مگر پیوندی که میان متقین است، آنها که یکدیگر را به خاطر خدا دوست دارند. آنها که به معنی واقعی برادر دینی هستند. آن سنخیتی که میان آنها وجود دارد که آنها را با یکدیگر دوست کرده است، سنخیت معنوی و الهی است. دوستی میان متقین در قیامت از بین نمی رود و باقی می ماند.

حدیثی در کافی هست که روزی پیامبر اکرم رو به اصحاب خود کرده و فرمودند: «ای عری الایمان اوثق؟؛ کدام دستگیره ایمان مستحکمتر و محکمتر است؟» ایمان دستگیره های زیادی دارد که با تمام آنها انسان می تواند خود را نگهداری کند. فرمود کدام یک از دستگیره های ایمان محکمتر است؟ یک نفر عرض کرد: نماز. دیگری عرض کرد روزه. سومی گفت: زکات. چهارمی گفت: حج و....

فرمود همه اینها که شما می گویید درست است و از دستگیره های ایمان هستند، ولی آن محکمترین دستگیره ها چیز دیگری است. عرض کردند: شما بفرمایید یا رسول الله. فرمود: «الحب فی الله والبغض فی الله، این که افراد یکدیگر را به خاطر حق دوست بدارند و به خاطر حق دشمن بدارند»، یعنی انسان با کسی دشمن باشد به خاطر خدا، به خاطر ظلمش و فسقش، و با دیگری دوست باشد به خاطر توحیدش و ایمانش و عدالتش و عمل صالحش.

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 157-155 

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 30-29 

ناصر مکارم شیرازی- برگزیده تفسیر نمونه- جلد 1 و 3

تسبیح موجودات عالم


همه موجودات عالم مشغول تسبیح خدا هستند

طبق بیان قرآن و جهان بینی الهی نه تنها انسان بلکه تمام حیوانات و کائنات و ذرات به نوعی دارای شعورند و به ستایش و تسبیح و سجود برای خدای متعال مشغولند. خداوند متعال در آیه 18 سوره حج می فرمایند: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثیرٌ مِنَ النَّاسِ؛ آیا ندیده ای که هر کس در آسمانها و هر کس که در زمین است و آفتاب و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم خدا را سجده می کنند؟»

همچنین در آیه 44 سوره إسرا آمده است: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَن فِیهِنَّ وَ إِن مِّن شیَ ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بحَِمْدِهِ وَ لَکِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کاَنَ حَلِیمًا غَفُورًا؛ هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست تسبیحش می کنند و هیچ موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی می ستاید، ولی شما ذکر تسبیح شان را نمی فهمید. او بردبار و آمرزنده است.»

دلایل علمی تسبیح خداوند متعال توسط تمامی عالم هستی

با توجه به آیاتی که در بالا به آن ها اشاره شد فهمیده می شود که هر ذره‌ای در عالم هستی دارای ادراک و درک و فهم و شعور بوده و هوشمندانه و با زبان ویژه خود خدای متعال را تعظیم و تسبیح می‌کند و همچنین آن ها در ازای تک تک اتفاقاتی که در عالم اتفاق می‌افتد از خودشان واکنش نشان می‌دهند.

تحقیقات دانشمندان و پژوهشگران نیز ثابت کرده است که در میان موجودات عالم حتی گیاهان نیز دارای اعصاب بوده و حتی فریاد هم می کشند به نحوی که محققان لابراتوار علائم کشاورزی «مسکو»، فریاد و گریه های ریشه گیاهی را که در آب گرم قرار گرفته بود ضبط کرده اند.

آن ها دریافته اند که دلفین ها، جیرجیرک ها، پرندگان، زنبورها و حتی ویروس ها نیز صداهایی از خود صادر می کنند از این رو آن ها در تلاشند که راه جدیدی برای کشف زودهنگام بیماری ها با پیروی از صدای میکروب ها و ویروس ها در جسم بیابند.

 

موجودات چگونه خدا را تسبیح می گویند؟

به عقیده شیعیان یکی از شرایط انسان کامل، دانستن زبان همه موجودات است. این موضوع در روایات متعددی نیز مطرح شده است؛ و آنچه از این دست از روایات بر می آید این است که اگر انسان در مسیر صراط مستقیم حرکت کند و آلوده به دنیا نشود به حقایق عالم ماده پی می برد. لذا آنجاست که چشم و گوش انسان باز می شود و صدای موجودات را می شنود که می گویند:

ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم  با شما نامحرمان ما خامُشیم

و به همین خاطر است که در آیات قرآنی انسان های گناهکار پست تر از حیوانات معرفی شده اند، آنگونه که در آیه 179 سوره اعراف می خوانیم: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ بی تردید گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریده ایم، آنها دل هایی دارند بی ادراک و چشمانی که با آن نمی بینند و گوش هایی که با آن نمی شنوند، آنان مانند چارپایانند حتی گمراه تر؛ آنان همان غافلانند.»

در کتاب «خرائج و جرائح» قطب راوندی روایتی طولانی از امام حسین علیه السلام در ارتباط با معنای صدای حیوانات آورده شده است. این روایت بیان می دارد که در سنین کودکی از امام حسین علیه السلام در ارتباط با آوای حیوانات و اینکه آن ها هنگامی که صدا می کنند چه می گویند سؤال شد و آن حضرت در جواب فرمودند:

هر گاه کبک صدا کند، می گوید: حق نزدیک است، نزدیک.

هر گاه درنا صدا کند، می گوید: بار الها! مرا از دشمنم نگهدار.

هر گاه اردک صدا کند، می گوید: آمرزش تو، ای خدا! آمرزش تو.

هر گاه شتر مرغ صدا کند، می گوید: هیچ معبودی جز خدا نیست.

هر گاه قمری صدا کند، می گوید: ای دانای نهان ها و رازها، ای خدا.

هر گاه کلاغ صدا کند، می گوید: ای روزی رسان! روزی حلال برسان.

هر گاه درّاج صدا کند، می گوید: خدای رحمان، بر عرش استیلا یافت.

هر گاه کلاغ سبز صدا کند، می گوید: ای مولای من! از آتش رهایم کن.

هر گاه باز صدا کند، می گوید: به خدا و روز پسین(قیامت)، ایمان آوردم.

هر گاه عقاب صدا کند، می گوید: هر که خدا را فرمان برد، به سختی نیفتد.

هر گاه جغد صدا کند، می گوید: دوری از مردم، انس(با خدا و خرمی) است.

هر گاه مرغ گوشت ربا صدا کند، می گوید: برخدا توکل کن تا روزی داده شوی.

هر گاه هدهد صدا کند، می گوید: چه بدبخت است آنکه نافرمانی خدا کند!

هر گاه چکاوک صدا کند، می گوید: سرورا! توبه هر مومن گنهکاری را بپذیر.

هر گاه شاهین صدا کند، می گوید: پاک و منزه است خدا بطور قطع، بطور قطع.

هر گاه بلدرچین صدا کند، می گوید: ای فرزند آدم! چه قدر از مرگ غافلی؟!

هر گاه لک لک صدا کند، می گوید: هر که از مردم خلوت گزیند از آزارشان می رهد.

هر گاه باز شکاری صدا کند، می گوید: ای دانای پنهانیها، ای بر طرف کننده گرفتاریها!.

هر گاه خروس صدا کند، می گوید: هرکه خدا را بشناسد، یاد او را فراموش نمی کند.

هر گاه طوطی صدا کند، می گوید: هر که پروردگارخود را یاد کند، گناهش بخشوده شود.

هرگاه مرغ قدقد کند، می گوید: ای خدای حق، تو حق! و سخن تو حق است، ای الله! ای حق!

هر گاه کرکس صدا کند، می گوید: ای فرزند آدم! هرچه می خواهی زندگی کن که سر انجام آن مرگ است.

هر گاه بلبل صدا کند، می گوید: هیچ معبود بحقّی جز خدا نیست، این حق است، این حق است.

هر گاه گنجشک صدا کند، می گوید: از هر چه خدا را خشمگین کند، از او بخشایش می خواهم.(یا از او بخشایش بخواه)

هر گاه فاخته(کوکو) صدا کند، می گوید: ای یکتا! ای یگانه! ای بی همتا! ای بی نیاز پاینده!

هرگاه چلچله صدا کند، سوره ی حمد را می خواند و می گوید: ای توبه پذیر توبه کنندگان! ای خدا! ستایش از آن توست.

هر گاه طاووس صدا کند، می گوید: ای مولای من، به خودم ستم کردم و به زیبایی و آراستگی خود مغرورشدم، مرا ببخشای.

هرگاه آهو صدا کند، می گوید: خدایا! مرا از آزارها برهان.

هرگاه شیر غرّش کند، می گوید: امر خدا مهمّ است، مهم.

هرگاه بره صدا کند، می گوید: مرگ، برای پند آموزی بس است.

هرگاه روباه صدا کند، می گوید: دنیا، خانه غرور(و فریب) است.

هرگاه سگ صدا کند، می گوید: گناهان، برای خوار کردن بس است.

هرگاه عقرب تسبیح گوید، می گوید: شرّ، پدیده وحشت آوری است.

هرگاه زرّافه صدا کند، می گوید: هیچ معبود بحقّی جز خدای یگانه نیست.

هرگاه یوز پلنگ صدا کند، می گوید: ای عزیز! ای چیره! ای سرافراز! ای الله!

هرگاه فیل صدا کند، می گوید: هیچ توان و تدبیری، جانشین مرگ نمی شود.

هرگاه گرگ صدا کند، می گوید: هرچه را خدا نگه دارد، هرگز تباه نخواهد شد.

هرگاه کرگردن صدا کند، می گوید: سرورا! به فریادم رس وگرنه، هلاک می شوم.

هرگاه اسب شیهه کند می گوید: پاک و منزّه است پروردگار ما، پاک و منزّه است او.

هرگاه بزغاله صدا کند، می گوید: مرگ مهلتم نمی دهد، ازاین رو گناهم اندک است.

هرگاه مار تسبیح گوید، می گوید: چه بدبخت است آنکه تو را نافرمانی کند، ای بخشنده!

هرگاه گوزن صدا کند، می گوید: خدا مرا بس است و او، خوب وکیلی است، او مرا بس است.

هرگاه خرگوش صدا کند، می گوید: ای خدا! مرا با حوادث ناگوار ممیران، ستایش از آن توست.

هرگاه پلنگ صدا کند، می گوید: پاک و منزه است آنکه با توانمندی خود عزیز است، پاک ومنزه است او.

هرگاه شغال صدا کند، می گوید: وای، وای، وای، وای، برگنهکاری که در گناه خود، پافشاری کند.

هرگاه شتر نر صدا کند، می گوید: پاک و منزّه است کسی که سرکشان را ذلیل می کند، پاک و منزّه است او.

هرگاه گاو نر صدا کند، می گوید: آرام، آرام، ای فرزند آدم! تو در محضرکسی قرار داری که می بیند و خود، دیده نمی شود و او، خداست.

سپس آن حضرت فرمودند: خدای متعال هیچ پدیده ای را نیافریده، مگر آنکه تسبیحی دارد که با آن، پروردگار خود را می ستاید، آنگاه در ادامه آیه 44 سوره اسراء را تلاوت فرمودند.(بحارالانوار، ج61، باب عموم أحوال الحیوان و أصنافها، حدیث 8)

سرانجام کسی که نماز نخواند چه می شود ؟



سرانجام کسی که نماز نخواند چه می شود و مجازات او چیست؟

از برخی روایات استفاده میشود کسی که عمداً نمازش را نخواند، کافر یا مانند کافر است یا بهره ای از دین ندارد یا دینش خراب میشود یا موقع مرگ به او خطاب میشود: میخواهی یهودی بمیر یا نصرانی. بمیر، تو مسلمان نیستی.

از برخی مجرمان که گرفتار جهنم شده اند، پرسیده میشود: چه چیزی باعث شد که در دوزخ باشید، میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم (یتسائلون عن المجرمین ما سلککم فی سقر قالوا: لم نک من المصلین). مدثر (74) آیه 40 تا 43.

در مذمت کسانی که در نماز سهل انگاری میکنند و آن را ضایع می نمایند نیز آیات و روایاتی وارد شده است.

امام باقرعلیهالسلام فرمود: نمازت را سبک نشمار، زیرا پیامبرصلی الله وعلیه وآله در آخرین لحظات حیاتش فرمود: هر کس نمازش را سبک بشمارد ، از من نیست.

و شبیه همین مضمون از امام صادق علیهالسلام نقل شده که: کسی که نماز را سبک بشمارد، مشمول شفاعت ما نمیشود.

فاطمه زهرا (س) از پدرش رسول خداصلی الله وعلیه وآله پرسید: عذاب و عقوبت کسی که نمازش را سبک بشمارد [ یعنی مسلمانی که نماز نخواند یا گاهی بخواند یا به نماز و کیفیت صحت آن اهمیتی ندهد ] چیست؟

پیامبرصلی الله وعلیه وآله فرمود: هر مرد یا زنی نمازش را سبک بشمارد و نسبت به آن بی اهمیت باشد، خداوند او را به پانزده بلا و گرفتاری مبتلا میسازد.

شش مکافات در دنیا و سه گرفتاری هنگام مردن و سه تا در قبر و عالم برزخ و سه مجازات در قیامت خواهد بود:

1 - خداوند برکت را از عمر او برمیدارد (عمرش کوتاه میشود یا پرفایده و نافع نیست).

2 - برکت را از رزق و روزی او برمیدارد (مبتلا به فقر میشود یا اگر پول دارد، نفعش به کسی نمیرسد).

3 - خداوند سیمای صالحان را از چهره او بر میدارد (هر کس او را ببیند، او را از مجرمان و افراد ناشایست میپندارد).

4 - اعمال خوب دیگراو اجری ندارد.

5 - دعای او به آسمان نمیرود (پذیرفته نمیشود).

6 - اگر خوبان هم به او دعا کنند، برای او فایدهای ندارد.

7 - هنگام مردن ذلیلانه و با خواری میمیرد.

8 - گرسنه میمیرد.

9 - تشنه میمیرد (هنگام مردن چون احساس گرسنگی و تشنگی میکند، تمام فکر و توجهش به آن است و توجهی به خدا و یاد خدا ندارد، در نتیجه با حالت غفلت میمیرد).

10 - در قبر مَلَکی او را آزار میدهد.

11- قبر بر او سخت و ناگوار میشود و بر او فشار میآورد.

12 - دچار ظلمت در قبر میشود (روح او در قبر دچار فشار و ظلمت میشود).

13 - در روز قیامت هنگامی که از قبر به سوی صحرای محشر روانه شود، مَلَکی او را به صورت روی زمین میکشاند و مردم او را نگاه میکنند.

14 - از او به سختی حساب میکشند.

15 - خداوند نظر لطف و مرحمت به او نمیکند، در نتیجه دچار عذاب الهی میشود.

چرا سگ نجس است؟


مساله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است. نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است.

از جمله موضوعاتی که بحث و گفت و گوی فراوانی پیرامون آن صورت می گیرد، ورود سگ به منزل و زندگی کردن با این حیوان است. بسیاری می گویند که اسلام نسبت به حیوانات مهربانی نمی کند و حتی این موجود را از حق حیات مستثنی می داند. این یکی از تهمت های بزرگ به این دین مبین است.

بحث اصلی درباره سگ همان حکمتی است که ما نمی دانیم. خیلی از دستورات اسلام حکمت هایی دارد که با عقل قابل فهم است و البته بخشی از آن هم برای انسان قابل فهم نیست. بسیاری از احکام شرعی برای دانشمندان که در لبه های مرز علم حرکت می کنند، به سختی قابل درک است. برای مثال کودکی که دستورات بزرگترش را درک نمی کند، باید آن را انجام دهد، هرچند به اشتباه در برخی اوقات از انجام آن طفره می رود اما کسی به او خورده نمی گیرد، چون درک درستی نسبت به حقیقت و دانایی بزرگترش ندارد.

نجاست سگ ربطی به وفاداری و یا بی گناهی آن ندارد. همانطور که نجاست بول، مدفوع و خون، ربطی به انسانیت انسان ندارد. انسانیتش محترم و عزیز، ولی خون و بول و مدفوعش نجس.


چرا اسلام سگ را نجس می‌ داند؟

برخی افراد از "فلسفه نجاست سگ" سؤال می‌ کنند و می‌ خواهند بدانند آیا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بیان شده یا علاوه بر این، به فلسفه این حکم نیز اشاره شده است؟

عده ای نیز دم از حقوق حیوانات می زنند و حکم نجاست را بر خلاف حقوق سگ می دانند!، از نگاه آنان سگ یک حیوان با وفا است و همین را دلیلی برای طهارتش می دانند.

اگر مفید بودن و وفادار بودن سگ برای حکم به طهارتش کافی باشد، پس خون که حیات انسان با کمبود آن در خطر می‌افتد، نباید نجس باشد؟ آیا کسی در فواید و نیاز انسان به خون و همچنین در نجس بودن آن شک دارد؟ آیا به بهانه اینکه انسان اشرف مخلوقات هست، می‌توان نجاست خون او را انکار کرد؟

نجاست سگ در قرآن

آیا در قرآن که کاملترین کتاب آسمانی است به نجاست سگ اشاره ای شده است یا نه؟
در قرآن کریم در سه مورد از سگ سخن گفته شده؛ (۲)
در این سه موضوع در قرآن کریم سخن از سگ به میان آمده، امّا در آن نه اشاره به طهارت سگ شده نه نجاست آن. با توجه به اینکه قرآن دلالتی بر نجاست و طهارت سگ ندارد، آیا می توان نتیجه گرفت که پس سگ نجس نیست؟
آیا همه احکام باید در قرآن ذکر شده باشند؟ آیا می توان حکمی را فقط بخاطر عدم ذکر آن در قرآن انکار کرد؟(۳)
آیا حرام بودن گوشت سگ در قرآن ذکر شده است؟

پاسخ این است که:
اولاً: قرآن کریم در احکام فقهی معمولا به کلیات بسنده کرده است. به عبارتی دیگر قرآن همچون قانون اساسی است که فروع قوانین مدنی، حقوقی، جزائی و ... را در آن نمی توان یافت.

ثانیاً: تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) و به دنبال آن، امامان معصوم (علیهم السلام) سپرده است، «وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»(۴) یعنی ای پیامبر ما ذکر بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شد (قرآن) تبیین و تفسیر نمایی و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده، از سخنان پیامبر(صلی الله و علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) اطاعت کنیم:«وَ مَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(۵) یعنی ای مردم هر چه را رسول الله(صلی الله و علیه وآله) به شما دستور داد ، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد باز ایستید.
خلاصه اینکه برای به دست آوردن حکم شرعی، قرآن یکی از منابع استنباط احکام الهی می باشد، علاوه بر کتاب آسمانی ما، روایات معصومین(علیهم السلام) یکی دیگر از منابع است که اگر حکمی در قرآن ذکر نشده بود باید به این روایات رجوع شود.
روایات در باب بیان نجاست سگ در دو قالب بیان شده اند؛ روایاتی که به صراحت در آن واژه نجس آمده است و دسته ای دیگر روایاتی که واژه نجس در آنها ذکر نشده، امّا با قرائن موجود در آن، نجاست سگ اثبات می شود. در این روایات، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات دیگر، بیان شده است.(۶)

نجاست سگ به معنی پلیدی ظاهری است که تمام اجزاء سگ اعم از پوست، گوشت و موی آن نجس است و هر چیز مرطوبی که به سگ برخورد کند؛ نجس می شود. ولی در حقیقت و واقع، آیا سگ موجود پلید و بی خاصیتی است یا نه؟ نمی شود این را ادعا کرد. چون سگ مخلوق خداست. سگ مثل خون، نجس العین است. خون فواید زیادی دارد و بدون خون هیچ موجود زنده ای دوام نمی آورد؛ ولی نجس است. نجاست سگ ربطی به وفاداری و یا بی گناهی آن ندارد. همانطور که نجاست بول، مدفوع و خون، ربطی به انسانیت انسان ندارد. انسانیتش محترم و عزیز، ولی خون و بول و مدفوعش نجس.



نگهداری سگ در خانه

مساله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است . نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است. (۷) بنابراین نگهداری سگ برای نگهبانی و شکار، و سگی که امروزه مورد استفاده پلیس و نیروهای امداد می باشد، مکروه نیست. (البته این به معنای عدم نجاست این سگ ها نمی باشد.)
در بعضی از روایات آمده است که خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی شوند. این کراهت سبب می شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه ای مکروه باشد.(۸)

اگر مفید بودن و وفادار بودن سگ برای حکم به طهارتش کافی باشد، پس خون که حیات انسان با کمبود آن در خطر می‌افتد، نباید نجس باشد؟ آیا کسی در فواید و نیاز انسان به خون و همچنین در نجس بودن آن شک دارد؟ آیا به بهانه اینکه انسان اشرف مخلوقات هست، می‌توان نجاست خون او را انکار کرد؟


از مجموع روایات استفاده می شود که نگهداری سگهای مفید مثل سگ نگهبان، با وجود اینکه کراهت ندارد،(۹) امّا و خانه‌ای جداگانه برای سگ ساخته شود.
و اگر در برخی روایات از نگهداری سگ های مفید هم نهی شده، در صورتی است که محل زندگی او جدا نباشد. اما نگهداری سگ های دیگر ـ غیر از سگ شکاری و سگ نگهبان و هر سگی که برای کارهای عقلایی بکار گرفته می شود ـ کراهت داشته و ناپسند است.



حقوق سگ به عنوان یک حیوان

اسلام دین تعادل و میانه روی است. این اعتدال و میانه روی را به وضوح می توان در دستورات اسلامی مشاهده کرد. هرچند در اسلام، سگ حیوانی نجس است، امّا این سبب نشده تا حقوق او به عنوان یک حیوان، نقض شود. رعایت حقوق سگ به این نیست که به آن دست بزنی ، و او را مونس و هم بازی خود قرار دهی! بلکه با رسیدگی به آب و غذایش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعایت کرده ای.

در کتب فقهی آمده است: اگر شخصی، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگیرد، دچار تشنگی شود، بر او واجب است که تیمم کند و آب را برای نوشیدن نگه دارد. صاحب جواهر(قدّس سرّه)، پس از نقل این فتوا می نویسد: «وکذا الحیوان اذا کان کذلک وان کان کلبا»(۱۰) (اگر از تشنگی حیوانی نیز بترسد، حکم همین است، گرچه آن حیوان، سگ باشد.)
در بعضی از روایات از اذیت و آزار سگ منع شده، در دسته ای دیگر به اطعام و سیراب‌ کردن سگ توجه شده است. علاوه بر این روایاتی هستند که قاتل سگ را ملزم به پرداخت دیه می‌کند. از این روایات نیز شاید بتوان حق و حقوقی برای سگ در اسلام ثابت کرد. هرچند عده‌ای می گویند: روایات دیه سگ، حقی را برای این حیوان ثابت نکرده بلکه تنها خسارت مالی صاحبش را جبران می‌کند،(۱۱) امّا با در نظر گرفتن همه روایات، خلاف این مطلب ثابت می شود چرا که دیه انسان را نیز به ولیّ او می پردازند امّا این سبب نمی شود خود آن شخص ارزش و قدری نداشته باشد. پس وقتی در دین اسلام برای سگ دیه قرار داده می شود، می توان نتیجه گرفت که به این حیوان، ارزش و بهایی داده شده است و پرداخت دیه به صاحب آن جبرانگر همین بهاء و ارزش فوت شده است.

پی نوشت:
۱- کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، علاء الدین علی بن حسام الدین المتقی الهندی البرهان فوری، المحقق : بکری حیانی - صفوة السقا، ج۱ ،ص ۳۹۱ح ۱۱۲۵.
۲- تفسیر نور، محسن قرائتی‏، ج‏۵، ص۱۵۰، نکته ‏ها/سوره کهف، آیه ۱۸/ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی ناصر، ج‏۱۲، ص۳۷۰، تفسیر: موقعیت دقیق اصحاب کهف./ سوره اعراف، آیه ۱۷۶./ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی ناصر، ج‏۷، ص۱۴، دانشمندی که در خدمت فراعنه در آید. / سوره مائده، آیه ۴.
۳- عدد رکعات نماز ـ دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت عشاء ـ در قرآن ذکر نشده است، با اینکه از مسلمات بوده و اختلافی در آن نیست.
۴- نحل/۴۴.
۵- حشر/۷.
۶- وسائل‏ الشیعة ج۱ ص۲۲۵.
۷- معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، واژه سگ.
۸- بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۵۳. ـ توضیح المسائل مراجع، ج۱، مسئله ۱۰۵.
۹- مفتاح الکرامة ۸/۸۵ ـ کتاب المکاسب ۱/ ۱۹۷ ـ جواهر الکلام ۲۲/۱۳۸.
۱۰- جواهرالکلام ، ج۵/ ص۱۱۴.
۱۱- انصاری، شیخ مرتضی، کتاب المکاسب، انتشارات علامه، ص ۷، دو سطر به آخر.

منبع:تبیان

 

پیامهای قرآنی


پیام های قرآن کریم

 

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (الحجرات/1)  ؛ قطعا مؤمنین برادر یکدیگرند

فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ (المآئده/48) ؛ در کارهای خیر از همدیگر سبقت و پیشی بگیرید

وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره/83 ) ؛ با مردم نیکو سخن بگوئید

وَ أَوْفُوا بالْعَهْدِ (اسراء/34) ؛به عهد و پیمان خود وفا کنید

اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى (المائده/8) ؛ عدالت پیشه کنید که آن به تقوی نزدیکتر است

الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد/2) ؛ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرام و مطمئن می گردد

فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ (ص/26) ؛ بین مردم به حق حکم و قضاوت کن

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ (محمد/7) ؛ اگر (دین) خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند

وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى (المآئده/2) ؛در (کارهای ) نیک و تقوا با یکدیگر همکاری کنید

وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ با زنان به نیکی و شایستگی معاشرت کنید

وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً (الانبیاء/35) ؛ با خیر و شر شما را آزمایش می کنیم

إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ (هود/114) ؛ قطعا نیکیها بدی ها را از بین می برند

وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (النساء/19) ؛ با زنان به نیکی و شایستگی معاشرت کنید

إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (الحجرات/12) ؛ قطعا بعضی از گمانها گناه است

وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (الهمزه/1) ؛ وای بر هر عیب جوی هرزه زبان

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ (ابراهیم/7 ) ؛ اگر شکرگزار نعمتها بودید (نعمتهایم را) افزون خواهم نمود

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (الحجرات/13) ؛ همانا گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست

وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (بقره/191) ؛ فتنه انگیزی از کشتار سخت تر (و بدتر) است

وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ (البقره/237) ؛ فضل و نیکی به یکدیگر را از یاد نبرید

وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ (الشوری/ 38) ؛ (مؤمنین) کارشان با مشورت یکدیگر انجام می گیرد

وَوَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم

أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (النساء/82) ؛ پس چرا در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند؟

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (المائده/13) ؛ قطعا خداوند نیکو کاران را دوست می دارد

وَ وَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا (الاحقاف/15) ؛ ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم

إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ (الاسراء/53) ؛ همانا شیطان بین انسانها دشمنی و فساد ایجاد می کند

وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (الحج/28) ؛ وافراد درمانده و فقیر را اطعام کنید

وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (الحج/30) ؛ از گفتار باطل و نا حق دوری کنید

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ (هود/112) ؛ همانگونه که مامور شدی (دستور رسیده تورا) پایداری و استقامت کن

فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ (العنکبوت/17) ؛ فقط روزی را در نزد خدا(از جانب او) بجوئید

مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ (الروم/44) ؛ هرکس کافر شود کفرش به ضرر خود اوست

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ (الروم/6 ) ، صبر کن که وعده خداوند حق است

إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/13) ؛ قطعا شرک به خدا ستم بسیار بزرگی است

أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ (الزمر/36) ؛ مگر خدا کفایت گر بنده خود نیست ؟

وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ گفتار درست و محکم و استوار بگوئید

إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/16) ؛ قطعا خداوند بسیار لطیف و آگاه است

وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ (لقمان/34) ؛ خداست که باران رحمت را نازل می کند

وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ (الاحزاب/37) ؛ خداوند سزاوارتر و مستحق تر است که از او بترسی

وَ کَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا (الاحزاب/39) ؛ و خدا براى حسابرسى کفایت مىکند

وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ (الاحزاب /51) ؛ خداوند هر آنچه در قلب ها ی شما است را می داند .

أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ (البقرة/267) ؛ از چیزهاى پاکیزهاى که به دست آوردهاید،انفاق کنید،

هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ (فاطر/3) ؛ آیا آفریننده ای غیر از خدا هم هست؟

پیامهای قرآنی


پیام های قرآن کریم

 

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (الحجرات/1)  ؛ قطعا مؤمنین برادر یکدیگرند

فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ (المآئده/48) ؛ در کارهای خیر از همدیگر سبقت و پیشی بگیرید

وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره/83 ) ؛ با مردم نیکو سخن بگوئید

وَ أَوْفُوا بالْعَهْدِ (اسراء/34) ؛به عهد و پیمان خود وفا کنید

اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى (المائده/8) ؛ عدالت پیشه کنید که آن به تقوی نزدیکتر است

الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد/2) ؛ آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرام و مطمئن می گردد

فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ (ص/26) ؛ بین مردم به حق حکم و قضاوت کن

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ (محمد/7) ؛ اگر (دین) خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند

وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى (المآئده/2) ؛در (کارهای ) نیک و تقوا با یکدیگر همکاری کنید

وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ با زنان به نیکی و شایستگی معاشرت کنید

وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً (الانبیاء/35) ؛ با خیر و شر شما را آزمایش می کنیم

إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ (هود/114) ؛ قطعا نیکیها بدی ها را از بین می برند

وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (النساء/19) ؛ با زنان به نیکی و شایستگی معاشرت کنید

إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (الحجرات/12) ؛ قطعا بعضی از گمانها گناه است

وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (الهمزه/1) ؛ وای بر هر عیب جوی هرزه زبان

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ (ابراهیم/7 ) ؛ اگر شکرگزار نعمتها بودید (نعمتهایم را) افزون خواهم نمود

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (الحجرات/13) ؛ همانا گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست

وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (بقره/191) ؛ فتنه انگیزی از کشتار سخت تر (و بدتر) است

وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ (البقره/237) ؛ فضل و نیکی به یکدیگر را از یاد نبرید

وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ (الشوری/ 38) ؛ (مؤمنین) کارشان با مشورت یکدیگر انجام می گیرد

وَوَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم

أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (النساء/82) ؛ پس چرا در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند؟

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (المائده/13) ؛ قطعا خداوند نیکو کاران را دوست می دارد

وَ وَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا (الاحقاف/15) ؛ ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم

إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ (الاسراء/53) ؛ همانا شیطان بین انسانها دشمنی و فساد ایجاد می کند

وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (الحج/28) ؛ وافراد درمانده و فقیر را اطعام کنید

وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (الحج/30) ؛ از گفتار باطل و نا حق دوری کنید

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ (هود/112) ؛ همانگونه که مامور شدی (دستور رسیده تورا) پایداری و استقامت کن

فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ (العنکبوت/17) ؛ فقط روزی را در نزد خدا(از جانب او) بجوئید

مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ (الروم/44) ؛ هرکس کافر شود کفرش به ضرر خود اوست

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ (الروم/6 ) ، صبر کن که وعده خداوند حق است

إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/13) ؛ قطعا شرک به خدا ستم بسیار بزرگی است

أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ (الزمر/36) ؛ مگر خدا کفایت گر بنده خود نیست ؟

وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ گفتار درست و محکم و استوار بگوئید

إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/16) ؛ قطعا خداوند بسیار لطیف و آگاه است

وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ (لقمان/34) ؛ خداست که باران رحمت را نازل می کند

وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ (الاحزاب/37) ؛ خداوند سزاوارتر و مستحق تر است که از او بترسی

وَ کَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا (الاحزاب/39) ؛ و خدا براى حسابرسى کفایت مىکند

وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ (الاحزاب /51) ؛ خداوند هر آنچه در قلب ها ی شما است را می داند .

أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ (البقرة/267) ؛ از چیزهاى پاکیزهاى که به دست آوردهاید،انفاق کنید،

هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ (فاطر/3) ؛ آیا آفریننده ای غیر از خدا هم هست؟

اوصاف و اصناف شیعیان از نگاه امام صادق


اوصاف و اصناف شیعیان از نگاه امام صادق


آن حضرت در یک جا می‌فرماید: «الشّیعَةُ ثَلاثَةُ أصْنافٍ؛ صِنْفٌ یتَزَینونَ بِنا وِصِنْفٌ یسْتَأکَلُونَ بِنا وَصِنْفٌ مِنّا وَإلَینا، یأمَنُون بِأمْنِنا ویخافُونَ بِخَوْفِنا وَلَیسوا بِالبُذُرِ المُذَیعینَ وَلا بالْجُفاةِ الْمُرائینَ، إنْ غابُوا لم یفْقَدُوا وَإنْ شَهِدُوا لَمْ یؤبَه بِهِمْ أولئکَ مَصابیحُ الهُدی،

شیعه سه دسته‌اند؛ گروهی به وسیله ما زینت می‌یابند و ما را وسیله عزت و آبروی خویش قرار می‌دهند و گروهی به وسیله ما می‌خورند و ما را وسیله درآمد زندگی دنیایی خویش قرار می‌دهند و گروهی از ما و به سوی ما هستند، با امنیت ما آرامش می‌یابند و با ترس ما ترسانند، بذرهای کاشته شده اسرار را پخش نمی‌کنند و در برابر جفاکاران خودنمایی ندارند، اگر پنهان باشند کسی سراغ آن‌ها را نمی‌گیرد و اگر آشکار باشند به آن‌ها اعتنا نمی‌شود یعنی شهرت گریز و بی‌نام و نشانند. آن‌ها چراغ‌های هدایتند»

 

ایشان در جای دیگر فرمودند: «شیعه سه گروهند: دوست‌دار عمیق اهل بیت، پس او از ماست، و گروهی که به وسیله ما زینت می‌یابند و ما نیز زینتیم برای کسی که به وسیله ما زینت یابد. و گروهی که به وسیله ما از مردم می‌خورد و ما را وسیله درآمد زندگی خود قرار می‌دهد. و کسی که به وسیله ما امرار معاش کند، فقیر می‌شود.

 

حضرت صادق علیه السلام در روایتی خطاب به پسرنعمان می‌فرمایند:‌ای پسر نعمان! ما خاندانی هستیم که همواره شیطان در میان ما فردی نفوذی داخل می‌کند که نه از ماست و نه از اهل بیت ما، پس وقتی شیطان او را پرآوازه ساخت به طوری که مورد توجه مردم قرار گرفت، به او فرمان می‌دهد که بر ما دروغ بندد. و وقتی که رفت، نفوذی دیگر می‌آید.


اوصاف شیعیان


زینت ما باشید نه باعث ملامت

معروف است که می‌گویند «الناسُ عَلی دینِ مُلوکِهم» و رعیت همیشه رنگ و بوی شاهان و رهبران خود را دارا بوده‌اند، شیعه نیز باید چنین باشد و رنگ و بوی امامان خویش را دارا باشند؛ به گونه‌ای که هر کس آن‌ها را مشاهده کند، بر امامان و مربیان آن‌ها تحسین گوید. امام صادق علیه السلام فرمود:»‌ای گروه شیعه! زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نیکو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ کنید و آن را از زیاده روی و زشت گویی بازدارید.»

 

ابی اُسامة بن زید می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: سلام مرا به هر کس که پیرو ماست و به گفته‌های ما گوش می‌کند، ابلاغ کن و از طرف من بگو: «من شما را به تقوای الهی و پرهیزکاری در دینتان، و تلاش و کوشش در راه خدا، و راستگویی و امانت داری، و سجده‌های طولانی و نیکو همسایه داری و... سفارش می‌کنم؛ زیرا هر‌گاه کسی از شما در دینش ورع داشته باشد و راست بگوید و امانت را رد کند و اخلاقش را با مردم نیکو گرداند، مردم می‌گویند: این «جعفری مذهب» است و این مرا شادمان می‌سازد و از بابت آن شادمان می‌شوم و می‌گویند: این است روش ادب و تربیت امام صادق علیه السلام، ولی اگر برخلاف این باشد، گرفتاری آن به من می‌رسد و گفته می‌شود که این هم اثر تربیتی امام صادق علیه السلام!!»

 

تقوا و پاک بودن

امام صادق علیه السلام فرمود: سزاوار‌ترین مردم به ورع و دوری از حرام، آل محمد (ع) و شیعیان آنان هستند تا سایر مردم نیز به آنان تأسّی نمایند.

و در جای دیگر فرمود:» با رفتارتان دعوت کننده دیگران باشید تا آنان از شما پرهیزکاری و تلاش و نماز و نیکی بینند، که این بیشتر دیگران را دعوت می‌کند. «شیعه باید منشأ خیرات و خوبی‌ها باشد؛ به همین جهت حضرت جعفر بن محمد علیهماالسلام می‌فرماید: «شیعَتُنا أهْلُ الهُدی وأهْلُ التُّقی وأهْلُ الخَیرِ وَأهْلُ الایمانِ وَأهْلُ الْفَتْحِ وَالظَّفر؛ شیعه ما اهل هدایت و اهل تقوی و اهل نیکی و اهل ایمان و اهل پیروزی و موفقیت‌اند.»

 

حفظ نماز و اسرار و مواسات

امام صادق علیه السلام در باره این خصلت شیعه فرمود: شیعیان ما را در سه (وقت) امتحان کنید؛ در وقت نماز که چگونه بر آن محافظت می‌کنند، در نزد اسرار آن‌ها که چگونه آن را از دشمنان ما حفظ می‌کنند و در نزد اموالشان که چگونه با آن با برادران خویش همدردی می‌کنند.

راستی انسان وقتی سفارشات امامان شیعه را در مورد نماز و غیر آن می‌بیند، احساس غرور و سربلندی می‌کند؛ ولی وقتی رفتار بعضی از شیعیان را نسبت به نماز و... می‌بیند، احساس شرمندگی و خجلت می‌کند.

عفت دامن و شکم

حضرت صادق علیه السلام در این زمینه فرمود:» همانا شیعه علی کسی است که عفت شکم و دامن دارد، تلاشش زیاد، و عملش برای خدا باشد، و امید ثواب از او داشته باشد و از عقابش بترسد. پس اگر چنین افرادی را دیدی آن‌ها شیعیان جعفر (امام صادق علیه السلام) می‌باشند.»

در روایت دیگر فرمود: به خدا سوگند شیعه علی نیست مگر کسی که عفت شکم دارد.

همرنگی با امامان علیهم السلام

از آثار مهم محبت این است که محبّ تلاش می‌کند همرنگ با محبوب گردد. هر محبی تلاش می‌کند با پیروی از گفتار و رفتار محبوب، دل او را به دست آورد. و شیعه که ادعای محبت اهل بیت علیهم السلام را دارد، و سنگ آن‌ها را به حق به سینه می‌زند، باید ‌‌نهایت تلاش خویش را در همرنگی و اطاعت از آن‌ها به کار برد.

همدردی با دیگران

برخی افراد در بعضی از عبادات مثل نماز و دعا نمره قابل قبولی دارند، ولی در مسائل مالی و انفاق به دیگران، رفت و آمد و... نقص دارند. این افراد قطعا بدانند که در شیعه بودن آنان نقص است. شیعه مانند امامان خود اهل انفاق و همدردی با دیگران است، امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرماید: «ای پسر جُندب! به راستی شیعیان ما با ویژگی‌هایی شناخته می‌شوند: با بذل و بخشش به برادران و با گزاردن پنجاه رکعت نماز «واجب و مستحب» در شبانه روز؛ شیعیان ما چون سگ زوزه نمی‌کشند، و چون کلاغ طمع کار نباشند، با دشمن ما همجوار و همراه نشوند، درخواست کمک از کسی که کینه ما را در دل دارد نکنند، گرچه از گرسنگی بمیرند.

 

اوصاف راستین شیعه بیش از آن است که در این مجال بگنجد. آنچه بیان شد، مهم‌ترین اوصاف و ویژگی‌های شیعیان بود جامعه امروزی تشیع با خواسته امامان و آنچه از اوصاف شیعیان در کلام آن امامان بزرگوار مخصوصا رییس مکتب جعفری، حضرت صادق علیه السلام آمده است، ‌ فاصله زیادی دارد.

 

منابع و پی نوشت‌ها:

۱. اصول کافی، ج۲، ص ۷۴، ح۳.

۲. محسن فیض کاشانی، المحجّة البیضاء، ج۴، ص۳۵۶.

۳. صدوق، خصال، ص ۱۰۳، ح۶۱؛ منتخب میزان الحکمة، ص ۲۸۶، روایت۳۴۳۳.

۴. تحف العقول، انتشارات آل علی علیهم السلام، ص۵۵۴.

۵. امالی صدوق، ص ۳۲۷، ح۱۷؛ مشکوة الانوار، ص ۱۷۳؛ منتخب میزان الحکمة، ص۲۳۹.

۶. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص۳۸۹، ح۲.

۷. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۶۴۳.

۸. اصول کافی، ج۲، ص۷۸، ح۱۴؛ سفینة البحار، ج۲، ص۶۴۳.

۹. الکافی، ج۲، ص۲۳۳؛ المحجّة البیضاء، ج۴، ص۳۵۳.

۱۰. بحار الانوار، ج ۸۳، ص۲۲؛ جامع احادیث شیعه، ج۴، ص۵۸.

۱۱. الکافی، ج۲، ص۲۳۳، ح۹.

۱۲. صدوق، صفات الشیعة، ص۴۹.

۱۳. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۱۹۶؛ بحار الانوار، ج۶۸، ص۱۶۴.

۱۴. ه‌مان، ح۱۳، وج۲، ص۸۰، ح۷۶؛ منتخب میزان الحکمة، ص۲۸۵.

۱۵. صفات الشیعة، ص۴۵.

۱۶. تحف العقول، ص۵۴۰.

۱۷. الکافی، ج۲، ص۱۷۳، ح۱۰؛ منتخب میزان الحکمة، ص ۲۸۶.

۱۸. برای آگاهی بیشتر به منابع ویژه؛ مثل کتاب صفات الشیعة، تألیف شیخ صدوق، با تحقیق مؤسّسة الامام المهدی علیه السلام؛ أهل البیت فی الکتاب والسنّة، تألیف محمدی الری شهری، نشر دارالحدیث؛ بحار الانوار، ج۶۸، باب ۱۹، «صفات الشیعة»، و میزان الحکمة، واژه شیعه مراجعه شود.

 

ادبیات متوسطه اول - اسلاید

سه اسلاید ادبیات متوسطه اول ( پایه هفتم ، هشتم و نهم ) تهیه کرده ام  دانلود کنید فقط یک فاتحه  به همراه صلوات به روح پدرم نثار کنید 


ادبیات فارسی پایه هفتم

ادبیات فارسی پایه هشتم

ادبیات فارسی پایه نهم

آرایه های ادبی 


علم وایمان دو بال پروازند به تنهایی به درد نمی خورد- از نماز غفلت نکنید هرچه می خواهید از نماز می گیرید


نظرتان را بنویسید