پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

پیمانه //// زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

فرهنگی اجتماعی

هوشنگ ابتهاج


درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی 
هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی 

 ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو
 
اگر دهان گشودمی کبوتری در آمدی 
 
سماع سرد بی غمان خمار ما نمی برد
 
به سان شعله کاشکی قلندری در آمدی
خوشا هوای آن حریف و آه آتشین او
 
که هر نفس ز سینه اش سمندری در آمدی
 
یکی نبود ازین میان که تیر بر هدف زند
دریغ اگر کمان کشی دلاوری در آمدی
 
اگر به قصد خون من نبود دست غم چرا
 
از آستین عشق او چون خنجری در آمدی
 
فروخلید در دلم غمی که نیست مرهمش
اگر نه خار او بدی به نشتری در آمدی
 
شب سیاه اینه ز عکس آرزو تهی ست
چه بودی ار پری رخی ز چادری در آمدی
 
سرشک سایه یاوه شد درین کویر سوخته
 
اگر زمانه خواستی چه گوهری در آمدی

*** 

ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست


آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست


من انده خویش را ندانم
این گریه ی بی بهانه از توست


ای آتش جان پاکبازان
در خرمن من زبانه از توست


افسون شده ی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست


کشتی مرا چه بیم دریا ؟
توفان ز تو و کرانه از توست


گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از توست


می را چه اثر به پیش چشمت ؟
کاین مستی شادمانه از توست


پیش تو چه توسنی کند عقل ؟
رام است که تازیانه از توست


من می گذرم خموش و گمنام
آوازه ی جاودانه از توست


چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست

  ادامه مطلب ...

25 غزل از حافظ شیرازی


زندگی نامه حافظ شیرازی

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوه  سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوه سخنش با او مشهور است پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است. در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.حافظ در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته‌است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارددر باره سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیده‌است.


در این بخش 25 غزل را انتخاب نموده ام ..

  ادامه مطلب ...