درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی
هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی
ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو
اگر دهان گشودمی کبوتری
در آمدی
سماع سرد بی غمان خمار ما
نمی برد
به سان شعله کاشکی قلندری
در آمدی
خوشا هوای آن حریف و آه
آتشین او
که هر نفس ز سینه اش
سمندری در آمدی
یکی نبود ازین میان که
تیر بر هدف زند
دریغ اگر کمان کشی دلاوری
در آمدی
اگر به قصد خون من نبود
دست غم چرا
از آستین عشق او چون
خنجری در آمدی
فروخلید در دلم غمی که
نیست مرهمش
اگر نه خار او بدی به
نشتری در آمدی
شب سیاه اینه ز عکس آرزو
تهی ست
چه بودی ار پری رخی ز
چادری در آمدی
سرشک سایه یاوه شد درین
کویر سوخته
اگر زمانه خواستی چه
گوهری در آمدی
***
نیما یوشیج (Nima Yooshij)، با نام اصلی علی اسفندیاری، در 21 آبان سال 1276 در یوش مازندران به دنیا آمد. پدر نیما یوشیج ابراهیم خان اعظام السلطنه بود که با دامداری و کشاورزی روزگار خود و خانوادهاش را میگذراند. نیما یوشیج بهطور سنتی در روستا و در یک مکتب تحصیلات ابتدایی خود را سپری کرد. او از این روزها بهتلخی یاد میکرد، چرا که معلمش فردی تندخو و بداخلاق بود. زمانی که نیما یوشیج 12ساله بود، همراه با خانواده به تهران مهاجرت کرد.
این مهاجرت باعث شد که نیما یوشیج در مدرسهی بهتری درس بخواند. او در تهران به مدرسهی سن لویی میرفت. از جمله کسانی که در این مدرسه تدریس میکردند نظام وفا بود که از شاعران بزرگ آن دوره به حساب میآمد. نظام وفا استعداد نیما یوشیج را میدید و او را تشویق میکرد. احترام نظام وفا نزد نیما یوشیج بهحدی بود که نیما نخستین مجموعه شعر خود را با نام «افسانه» به معلم خود هدیه کرده است.
فعالیتهای ادبی و سیاسی نیما یوشیج
نیما یوشیج مجموعه شعر افسانه را در سال 1300 منتشر کرد. این مجموعه شعر از جمله مهمترین کتابهای شعر معاصر ایران است. قسمتهایی از مجموعه شعر افسانه نیز در مجلهی قرن بیستم چاپ شد. سردبیر این مجله یکی دیگر از شاعران نامدار معاصر یعنی میرزاده عشقی بود. البته نوآوری نیما یوشیج در شعر فارسی با اقبال همهی ادیبان مواجه نشد و بسیاری به او انتقادات تندی وارد کردند.
نیما یوشیج در برههای در وزارت دارایی استخدام شد اما از آنجا بیرون آمد. او در سال 1317 وارد کار مطبوعاتی شد و برای مجلهی موسیقی مینوشت. همکاران او در این نشریه بزرگانی چون محمد ضیاء هشترودی، صادق هدایت و عبدالحسین نوشین بودند. او در همین زمان شعرهای مشهور دیگر خود مانند «غراب» و «ققنوس» را منتشر کرد.
نیما یوشیج علاوهبر فعالیتهای ادبی، در زمینهی سیاسی هم فعالیت میکرد. او در جوانی به جنبش جنگل پیوست. در سالهای بعدی نیز او در نشریهی ایران سرخ مینوشت که از مهمترین نشریههای احزاب چپ در ایران به شمار میرفت.
زندگی شخصی نیما یوشیج
نیما یوشیج در سال 1305 با عالیه جهانگیر ازدواج کرد. عالیه جهانگیر خواهرزادهی جهانگیرخان صوراسرافیل، سردبیر یکی از مهمترین نشریات تاریخ ایران، بود. پس از ازدواج، نیما یوشیج پدر خود را از دست داد. او در این سالها در تأمین زندگی خود با مشکل مواجه شده بود و نمیتوانست کاری برای خود پیدا کند. به همین دلیل، نیما یوشیج به بابل و پس از آن به رشت مهاجرت و در آنجا زندگی کرد.
نیما یوشیج در پایان عمر به ذاتالریه مبتلا شد. او به تهران آمد تا بیماریاش را معالجه کند، اما نتیجهای در بر نداشت. نیما یوشیج در 13 دی 1338 از دنیا رفت. ابتدا او را در امامزاده عبدالله تهران دفن کردند، اما بنا به وصیت خودش، پیکر او به یوش منتقل شد.
از اشعار او...