رمضان عباسی ( پدر شهید)
شهید محمد عباسی فرزند رمضان در سوم خرداد 1336 در خراسان جنوبی شهرستان بیرجند روستای ساقی متولد شد. او مدت 365 روز در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت و در عملیاتهای قادر یک و والفجر 9 شرکت نمود و سر انجام در عملیات والفجر 9 در تاریخ ششم اسفند 1364 در حالیکه معاونت گروهان را برعهده داشت به درجه رفیع شهادت نایل شد
او از همان کودکی علاقه زیادی به مدرسه داشت؛ اما به دلیل مشکلات مالی و درآمد اندک، ناچار شد تا کلاس ششم تحصیل نماید. محمد تا زمان سربازی مشغول کارهای کشاورزی، دامپروری و کارگری بود. به پدر و مادرش عشق میورزید. سعی داشت همراه برادرانش بازوی اقتصادی خوبی برای خانوادهاش باشد. به همین خاطر و به دلیل اینکه در روستا درآمد خوبی نبود؛ ایام تابستان همراه دوستانش چندین مرتبه به تهران برای کارگری رفت تا رونقی به زندگی پدر و مادرش بدهد. اخلاق نیکش زبانزد خاص و عام بود.
بخشی از وصیت نامه شهید محمد عباسی
سلام و درود فراوان بر حضرت مهدی عجل الله و نایب برحقش خمینی کبیر اسوه تاریخ و مقاومت و بتشکن زمان و سلام وافر به شهیدان راه اسلام از صدر اسلام تاکنون و درود فراوان به خانوادههای معظم شهدا و مجروحین و معلولین و برای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و سلام بهتمامی سپاهیان لشکر توحید حمد و سپاس خداوند را که انسان را آفرید و ما را اشرف مخلوقات قرارداد و به انسان عقل داد که بتواند خوب و بد را از یکدیگر تشخیص بدهد و آن راهی را که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین میکند بهسوی آن حرکت کند و همچنین خدا را شکر میکنم که جوانیم را در این برهه از زمان قرارداد که توانستم مقداری کم به جمهوری اسلامی ایران کمک نمایم. هرچند که خدمت من قابلگفتن نیست و دیگر خدای را شکرگزارم که چنین رهبر عالیقدری را به ما عطا فرمود و ما را از خواب گران غفلت بیدار و از ظلمت به نور و از زیر بار ستمشاهی و جنایتکاران ما را رهاند و از خداوند میخواهم که این امام عزیز را تا انقلاب مهدی و حتی تا کنار حضرتش نگه بدارد. انشاءالله و اینک سلام من بر شما پدر و پدر عزیز و مادر بسیار مهربانم سلامی که از اعماق قلبم به شما عرض میکنم. انشاءالله که حال شما خوب باشد و مرا میبخشید از اینکه شما پدر و مادر بسیار خوبی برایم بودید و از آن لحظهای که به دنیا آمدهام تا به امروز برایم زحمت فراوانی کشیدهاید و من نتوانستم در این مواقع در این مواقع پیری به شما کمک کنم و آن زحمات شمارا مگر خداوند جوابگوی آن باشد و خداوند به شما اجر زیادی عنایت بفرماید و از اینکه فرزندتان درراه خدا شهید شد ناراحت نباشید؛ بلکه بسیار خوشحال باشید؛ که توانستید فرزندی را تحویل جامعه بدهید و او را درراه خدا بدهید و این سعادت بسیار بزرگی است؛ که چنین افتخاری نصیب شما هم شد؛ تا در روز قیامت پیش خدا و امام حسین علیهالسلام و حضرت زهرا سلامالله علیها سربهزیر نباشید. امیدوارم که همه ما و همه کارهای ما فی سبیل الله و قربه الی الله باشد. چونکه در قرآن کریم آمده است انا لله و انا الیه راجعون چونکه از خداییم و بهسوی او باید بازگردیم و من امانتی بیش برای شما بیشتر نبودم و خداوند خواست که امانت خود را پس بگیرد پس اگر شما امانتی را به کسی بدهید و طالب آن شوید نباید به شما برگرداند و اگر هم بدهد از روی ناراضی به شما بدهد پس باید از جانودل بپذیرید و شکرگزار خدا باشید و سلام من به شما برادران بسیار عزیز مهربانم حسین و عباس امیدوارم که حالتان با خانواده خوب باشد و موفق باشید و انشاءالله که مرا میبخشید و مرا حلال کنید از اینکه در طول زندگی حرفی ناشایست به شما گفتهام و دیگر از پدر و مادر فراموش نکنید. به آنها کمک کنید؛ گرچه خودم هم آنطور که میگویم نبودم و سلام من به فرزندم مهدی عزیز و مادرش انشاءالله که حال شما خوب باشد. از شما راضی هستم. امیدوارم که مرا میبخشید و هیچ ناراحت نباشید از شهادت من و صبر را پیشه خود کنید که انسان در تمام مشکلات و مصیبتها باید صابر باشد. خداوند صابران را دوست میدارد. دیگر سلامم به خدمت ملأ حسین ساقیای و والده مقامی با خانواده و کلیه اقوام و دوستان انشاءالله که همگیتان من حقیر را میبخشید و مرا مورد لطف و بخشش خود قرار میدهید و اگر نسبت به هر یک از شما حرفی از طرف من گفتهشده مرا میبخشید و از همه شما راضی هستم و ناراحت نباشید که این خواسته خداوند متعال بوده است
تحقیق و پژوهش : علیرضا کمیلی
برداشت از کتاب ( اسوه ساقی) نوشته علیرضا کمیلی
عکس زیر
کنار مزار شهید از راست : آقای علی کارگرهمرزم شهید، عباس عباسی برادر شهید ، علیرضا کمیلی، محمد حسین عباسی برادر شهید، مهدی عباسی فرزند شهید، محمد حسن فروتنی همرزم و دوست صمیمی شهید ، نوه آقای فروتنی