پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

پیمانه //// زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

فرهنگی اجتماعی

حضرت عبدالله بن حسن

توجه به کودکان یتیم و سرپرستی و مراقبت از آنها سنتی بود که امیر المومنین(ع) به آن عمل می کرد ، امام حسین(ع) هم به یتیمان توجه خاصی داشت خصوصا به یتیمان برادرش امام حسن(ع)، روز عاشورا به سختی به حضرت قاسم(ع) اجازه میدان داد و هنگام وداع سفارش عبدالله را به حضرت زینب(س) کرد که مراقب او باشد ، امروز می خواهیم برای یتیم 11ساله امام حسن(ع)، «عبدالله» عزاداری کنیم هم رضایت امام حسن(ع) و هم رضایت امام حسین(ع) را جلب کنیم. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)

خالق عشق و محبت یا حسین               ای قتیل دشت غربت یا حسین.

ای گل صحرا نورد فاطمه                   ای صفای آل عصمت یا حسین.

ای که جانت سوخت از لب تشنگی       ای فدای کام خشکت یا حسین.

آنقدر سوز عطش بالا گرفت                تا که شد بی نور چشمت یا حسین.

تشنه ام تشنه ترم کن بر غمت             یا بمیرم یا شهادت یا حسین.

 دوست دارم پیشت آیم لحظه ای           تا نمایم با تو صحبت یا حسین.  حسین جان(2)                         

مقدمه 

عبدالله هنگام شهادت امام حسن(ع) کمتر از یک سال داشت ، از وقتی که چشم باز کرده عمویش امام حسین(ع) را دیده و از او محبت دیده ، امام حسین(ع) هم خیلی به او علاقه داشت ، وقتی ابی عبدالله(ع) از روی اسب بر زمین افتاد و توان حرکت نداشت و دشمن او را محاصره کرده بود ، عبدالله تا این صحنه را دید دست خود را از دست عمه اش زینب آزاد کرد و دوان دوان به سوی امام می رفت و فریاد می زد:  والله لا افارق عمّی.(منتهی الامال)  خودش  را به امام رساند.

عبدالله یگانه عاشق به یک نگه شد          کبوتر حرم بود نگین بارگه شد.

با اشک دانه دانه برون ز خیمه گه شد      زخیمه گه روانه به سوی قتله گه شد.

خود را فکند و ناگه بر دامن عمویش       حسین گل حسن را با گریه کرده بویش.

وقتی یکی از دشمنان می خواست با شمشیر به امام حمله کند او دست خود را جلو آورد وفریاد زد: ای نامرد می خواهی عمویم را بکشی؟ شمشیر او دست عبدالله را قطع کرد و ناله عبدالله بلند شد:

 یا عماه(وا ابتاه ... وا اماه)

کن قبولم پسرت هستم من            عاشق و خونجگرت هستم من.

سر خونین تو خون کرده دلم         از رخ ماه تو مولا خجلم.

ناله دادی ز جفای اعدا                دست من گشته چو دست زهرا(س)

امام به او فرمود: صبر کن به زودی به نزد پدرت خواهی رفت عاقبت حرمله ملعون با تیری سه شعبه عبدالله را در آغوش امام به شهادت رساند.      

پرورش مرثیه ،اوج مرثیه ،

تا به بازوی من آمد شمشیر          همچو زهرا شدم از عالم سیر.

هر کجا نشستی مولایت امام زمان(عج) را صدا بزن. یا صاحب الزمان(عج)                                           

منبع

    سالار کربلا ص 15449            منتهی الامال ج1       کشته اشک ص