پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

پیمانه //// زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

فرهنگی اجتماعی

شهید محمد اسماعیل رضایی

    شهید محمد اسماعیل رضایی تخته جان فرزند عباس در تاریخ دوم شهریورماه سال 1331 در روستای    تخته جان شهرستان بیرجند دیده به جهان گشود وی از کودکی شخصی غیرتمند، مهربان و مؤدب و انسانی نمونه در اخلاق و رفتار بود و به رعایت موازین شرعی و احکام اسلامی سخت پای بند و معتقد بود. درعین‌حال اهل مزاح بود و بر لب‌های دوستان گل لبخند می‌نشاند و باعث تقویت روحیه نیروها می‌شد در زمان اوج‌گیری انقلاب اسلامی و مبارزات مردمی در راهپیمایی‌ها شرکت داشت و پس از انقلاب به عضویت نهاد مقدس سپاه پاسداران درآمد. با شروع جنگ تحمیلی از طریق همین نهاد چندین مرتبه به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. وی ازجمله کسانی است که در عملیات فتح خرمشهر در سال 1361 حضور یافت و رشادت‌های زیادی از خود نشان داد. در همین عملیات از ناحیه دست راست مجروح شد. بعد از عملیات فتح خرمشهر به مرخصی آمد و بعد از مدتی دوباره به جبهه اعزام شد. وی در اسفند سال 1364 در عملیات والفجر 9 در منطقه مریوان نیز شرکت کرد و از ناحیه دست چپ مجروح گردید؛ و هم‌رزمش محمد گلی از تخته جان به شهادت رسید.

    شهید محمد اسماعیل رضایی بعد از گذشت چند روز از عملیات کربلای 5 در تاریخ 10 بهمن سال 1365 در نزدیکی پاسگاه زید با تعدادی از نیروها به‌عنوان خط‌نگه‌دار باقی می‌ماند و تحت فرماندهی احمد کاووسی از بیرجند در مقابل نیروهای بعثی عراق مقاومت می‌کنند؛ اما با توجه به پاتک سنگین دشمن با فرمانده اش احمد کاووسی و تعدادی دیگر از نیروهای اسلام به درجه رفیع شهادت می‌رسد. شهید رضایی در این عملیات فرمانده دسته بود و در قرارگاه رمضان گردان ادوات فعالیت می‌نمود.

    پیکر پاک شهید به مدت 13 سال ناپدید و سپس توسط گروه تفحص، شناسایی و پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای تخته جان در کنار هم‌رزمانش به خاک سپرده شد. از این شهید عزیز سه فرزند به نام‌های عباس، ربابه و زهرا به یادگار مانده است.

منبع: کتاب بی قراران / علیرضا کمیلی

شهید محمد تقی رضایی

شهید محمدتقی رضایی فرزند ذبیح‌الله و خیرالنساء در تاریخ دهم فروردین‌ماه 1339 در روستای تخته جان از توابع شهرستان بیرجند متولد شد. پدرش مؤذن روستا بود. نزدیک پنجاه سال در سه نوبت بالای پشت‌بام خانه می‌رفت و اذان می‌گفت. دوران کودکی محمدتقی در زادگاهش تخته جان سپری شد. تحصیلات ابتدایی را در روستا به اتمام رساند و سپس به کار قالیبافی مشغول گردید. احترام خاصی به والدینش می‌گذاشت و در کارهای کشاورزی و دامداری یارو یاور آن‌ها بود. از همان کودکی همراه پدر به مسجد می‌رفت و در نماز جماعت شرکت می‌کرد. عاشق ائمه معصومین به‌ویژه امام حسین علیه‌السلام بود و در ماه محرم در مراسم سینه‌زنی و علم‌گردانی شرکت می‌کرد. در دهه اول محرم چنانچه کسی محمدتقی را برای ناهار دعوت می‌کرد؛ نمی‌پذیرفت و می‌گفت: این ده روز میهمان سفره امام حسین علیه‌السلام هستم. از درآمدی که داشت به فقرا کمک می‌کرد و به خانواده‌اش سفارش می‌کرد که مبادا فقیری از در خانه ما ناامید برگردد. به صله‌رحم بسیار اهمیت می‌داد و به دیدار بستگان دور و نزدیک خود می‌رفت. مرحوم مادرش نقل می‌کرد: محمدتقی به معلمین روستا احترام زیادی می‌گذاشت و می‌گفت مادرم! باید کاری کنم که در تخته جان به معلمین خوش بگذرد و احساس دل‌تنگی نکنند چون آن‌ها در روستا غریب‌اند و کسی را ندارند. وقتی نان می‌پختم یا شیر و ماست داشتیم برای معلمینش می‌برد. بااینکه پسر بود اما در کارهای خانه کمکم می‌کرد. وقتی می‌خواستم نان بپزم سفارش می‌کرد روز جمعه خمیر کنم. گفتم چه فرقی می کند. گفت: من روز جمعه بیکارم. دوست دارم در پخت نان به شما کمک کنم.    شهید محمدتقی رضایی نوزدهم دی‌ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 که با رمز مقدس یا زهرا سلام‌الله علیها در منطقه شلمچه شروع‌شده بود شرکت نمود و پس از گذشت سه روز پیکار و نبرد با دشمن بعثی عراق در تاریخ بیست و دوم دی‌ماه سال 1365 در منطقه جزیره ام الرصاص در سن 26 سالگی براثر اصابت ترکش به ناحیه گردن و پیشانی به فیض عظیم شهادت نائل گشت. پیکر پاک شهید پس از تشییع در بیرجند، به زادگاهش روستای تخته جان انتقال یافت و به خاک سپرده شد

منبع : کتاب بی قراران /علیرضا کمیلی