شهید محمدرضا صالحی بیک فرزند حسین در تاریخ سوم فروردینماه سال 1330 در روستای تخته جان دیده به دنیا گشود. تحصیلات ابتدایی را در روستا به پایان رساند. او فردی وارسته و با تقوی بود و قرآن را با صوتی دلنشین تلاوت میکرد. قبل از انقلاب در جلسات مذهبی، دعای کمیل و ندبه شرکت فعال داشت. مردم را امربهمعروف و نهی از منکر میکرد. در راهپیمایی علیه رژیم شاه شرکت داشت و در حمله به یکی از پاسگاهها که مسئولان آن قبلاً عکس امام (ره) را از جوانان انقلابی گرفته بودند از نیروهای مؤثر بود. در 23 سالگی باخانم فاطمه عبداللهی ازدواج کرد که ثمرهی این ازدواج یک دختر به نام مریم و سه پسر به نامهای: محمدحسین، مهدی و محسن میباشد. او عاشق امام و ولایتفقیه بود و فرزندان خود را به درس خواندن و قرائت قرآن سفارش میکرد و بر انجام واجبات و ترک محرمات تأکید داشت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان کارمند رسمی به خدمت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. دوران آموزشی را در شهرستان کرمان به همراه دوستانش محمد سلیمی و شهید محمدرضا صفاری به اتمام رساند و سپس با همدیگر به استان سیستان و بلوچستان اعزام شدند و حدود 14 ماه در نوار مرزی سراوان به خدمت مشغول شدند. مدتی در بخش تعاون سپاه مسئولیت سرکشی به خانوادههای شهدا و رزمندگان را به عهده داشت. اهمیت زیادی به اموال عمومی مردم میداد و حقی برای خود یا بستگان قائل نبود. ازجمله صفات بارز وی اخلاص در عمل و پایبندی به دستورات دینی بود. او ازجمله اولین پاسدارانی بود که از روستای تخته جان در سن 32 سالگی به جبهه اعزام شد. سرانجام در تاریخ 25/2/1365 در ششمین مرتبهی حضور در میدانهای نبرد در منطقهی حاج عمران در سن 35 سالگی جان به جانآفرین تسلیم کرد و به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاکش پس از تشییع در زادگاهش روستای تخته جان به خاک سپرده شد.همسر شهید در خصوص سجایای اخلاقی او میگوید: «شهید صالحی فردی سادهزیست، قانع و متواضع بود. به نماز اول وقت اهمیت ویژهای قائل بود و در این خصوص میگفت نگذارید نماز از فضیلتش بیفتد. سفارش میکرد راه امام و شهدا را ادامه دهید و تأکید داشتند که فرزندانم حتماً درس بخوانند.»
منبع : کتاب بی قراران/ علیرضا کمیلی