پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
پیمانه ////                                                زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

پیمانه //// زخط یار بیاموز مهر با رخ خوب//که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن

فرهنگی اجتماعی

چرا دعا استجابت نمی شود؟

موعظه زاهد

ابراهیم ادهم روزی از بازار بصره می گذشت چون زاهد بزرگواری بود مردم دور او جمع شدند و 

گفتند ای ابراهیم خداوند در قرآن فرموده « اُدعونی استجب لکم  دعا کنید تا اجابت کنم شما  را» پس چرا ما 

دعا میکنیم و مستجاب نمی شود ابراهیم گفت به ده علت دلهای شما مرده است

1-     شناختید خدا را ولی حق او را ادا نکردید

2-     قرآن خواندید با قرائت و لی به آن عمل نکردید

3-     ادعای محبت با پیغمبر نمودید و لی اولادش را دشمن داشتید

4-     ادعای عداوت با شیطان میکنید ولی در عمل با او موافق هستید

5-     ادعای محبت بهشت می کنید ولی کاری که مستحق او باشید نکردید

6-     ادعا می کنید ترس از آتش را ولی بدنتان را در آن انداختید

7-     مشغول به ذکر عیوب مردمید ولی از عیوب خود غافلید

8-     ادعای بغض دنیا می کنید ولی به فکر جمع کردن آن هستید

9-     اقرار به مرگ دارید اما چیزی را برای آن تهیه نکردید

10- مردگان را دفن را کردید اما عبرت نمیگیرید

بدین سبب دعایتان اجابت نمی شود .

پند و عبرت

پند و عبرت 

آقا امیرالمؤمنین علی(ع)فرمود:
چند روزی با شما رفیق بودم، اینک روحم به عالم اعلی(ع) می‌رود و بدنم بدون جان می‌ماند. باید این بدن بدون روح برای شما موعظه باشد، من که مُردم باید مُردنم برای شما پند و عبرت باشد.
یعنی شما هم همینطور خواهید شد و چنین روزی در پیش خواهید داشت این بدن چه بود و حال چه هست و فردا چه خواهد شد؟!
سپس وداع کرد و فرمود با شما خداحافظی می‌کنم و داع کسی که منتظر ملاقات است. یعنی بهمین زودی یکدیگر را خواهیم دید، سر از قبر که در آوردیم یوم التلاق است روز بر خورد و دیدار است شما علی(ع) را می‌بینید و علی(ع) شما را، بلکه از ساعت مرگ و در عالم برزخ که روح به بدن لطیف مثالی تعلق گرفته است.
(و سترون ایامی‌غدا و یکشف سریرتی لکم) فرداست که روزگار تابناک علی(ع)را خواهید دید و مقام جالب و باطنی او را خواهید یافت.
بهمین زودیست که حقیقت و مقام علی(ع)را دریابید در اینجا نگاه ظاهر می‌کردید صورت و جسم را می‌دیدید اما درآخرت باطن و حقیقتش را مشاهده می‌کنید پس از آنکه جای علی(ع)در این دنیا خالی شد.
بعضی از شارحین جمله را اینطور معنی کرده‌اند که بزودی علی(ع)را خواهید دید، یعنی ساعت مرگ، و شاهد این معنی روایات وارده است که علی(ع)بر بالین هر محتضری حاضر می‌شود و هر کس چه مؤمن و چه کافر هنگام مرگ علی(ع)را می‌بیند.
مثل صدها و هزارها آینه که در برابر آفتاب قرار بگیرد در یک وقت نور آفتاب همه را فرا می‌گیرد هزاران نفر که در یک لحظه بمیرند علی(ع)بر بالین همه حاضر است و همه او را می‌بینند.
ای که گفتی فمن یمت یرنی
جان فدای کلام دلجویت
کاش روزی هزار مرتبه من
مُردمی تا بدیدمی رویت
نور علی(ع)در همه جا نور افشانی می‌کند و چشم دلهای اهل ایمان را روشن می‌گرداند همانطور که چشم دل کفار و منافقین را کورتر می‌سازد. (
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ﴿٨٢﴾

و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل می کنیم وستمکاران را جز خسارت نمی افزاید. (سوره اسرا آیه 82)
مظهر کبریا توئی، حجّت حق نما توئی
مقصد هل اتی توئی، علی(ع) علی(ع) علی(ع) علی(ع)
باعث خلقِ عالمی، رُکن و مقام و زمزمی
به سِرِّ حق تو محرمی علی(ع) علی(ع) علی(ع) علی(ع)
تو صادری تو مصدری تو هادی و تو رهبری
بشهر علم دین دری علی(ع) علی(ع) علی(ع) علی(ع)
تو دستِ، دست ایزدی، حسن تو حسن سرمدی
تو یاور محمدی علی(ع) علی(ع) علی(ع) علی(ع)
صبح ز شمس روی تو، لیل ز نقش موی تو
چشم همه بسوی تو علی(ع) علی(ع) علی(ع) علی(ع)
تو حیدری تو صفدری تو گوهری تو جوهری
تو اولی تو آخری، علی(ع) علی(ع) علی(ع) علی(ع)
منبع : کرامات العلویه، علی میر خلف زاده، نشر مهدی یار


جنازه اسکندر 

گویند جنازه اسکندر ذوالقرنین در بین سلاطین مشهور است حکیم بوده است وقتی خواست بمیرد وصیت کرد که جنازه مرا نپوشانید و آشکارا بگذارید ولی دو دستم را آشکارا بگذارید کسی هم نفهمید منظورش چیست ؟ بعد از این که جنازه را حرکت دادند علما و دانشمندان جملاتی گفتند ولی مادرش رو به جنازه کرد و گفت پسر جانم در حال حیاتت خیلی خلق را موعظه میکردی لکن موعظه ی امروزتو از تمامش بالاتر است اینکه گفتی دست خالیم را نشان مردم ذهید تا خلق ببینند که من نیز با دست خالی می خواهم به زیر خاک بروم .

**** 

 بهلول وهارون

روزی هارون الرشید از کنار قبرستانی می گذشت که دید بهلول در قبرستان استخوانها را جابجا می کند  گویی عقب چیزی می گردد گفت بهلول چه میکنی ؟ گفت امروز آمده  ام میان این ها از هم جدایشان کنم و فرق بگذارم بین وزیر و دبیر و سرهنگ و سرتیپ و تاجر و حمّال می خواهم ببینم داخل این ها کدامشان وزیر هستند هر چه نگاه می کنم می بینم تمام مثل هم هستند اینها بی خود در توی دنیا توی سر هم میزدند . هارون گفت: بهلول تو چرا شهر را  رها کردی و آمده ای اینجا گفت حقیقتش این است که در شهر اذیتم میکنند اینجا کسی به من کاری ندارد " گفت آیا گفتگو با مرده هم داری ؟گفت بله گفت آیا جوابت را هم می دهند ؟ گفت همه یک جور جواب می دهند من به آنها میگویم ای قافله بار انداخته کی از این جا حرکت می کنید می گویند ما منتظر شما زنده ها هستیم که باهم وار محشر شویم.

 

****

   موعظه زاهد

ابراهیم ادهم روزی از بازار بصره می گذشت چون زاهد بزرگواری بود مردم دور او جمع شدند و گفتند ای ابراهیم خداوند در قرآن فرموده « اُدعونی استجب لکم  دعا کنید تا اجابت کنم شما  را» پس چرا ما دعا میکنیم و مستجاب نمی شود ابراهیم گفت به ده علت دلهای شما مرده است

1-     شناختید خدا را ولی حق او را ادا نکردید

2-     قرآن خواندید با قرائت و لی به آن عمل نکردید

3-     ادعای محبت با پیغمبر نمودید و لی اولادش را دشمن داشتید

4-     ادعای عداوت با شیطان میکنید ولی در عمل با او موافق هستید

5-     ادعای محبت بهشت می کنید ولی کاری که مستحق او باشید نکردید

6-     ادعا می کنید ترس از آتش را ولی بدنتان را در آن انداختید

7-     مشغول به ذکر عیوب مردمید ولی از عیوب خود غافلید

8-     ادعای بغض دنیا می کنید ولی به فکر جمع کردن آن هستید

9-     اقرار به مرگ دارید اما چیزی را برای آن تهیه نکردید

10- مردگان را دفن را کردید اما عبرت نمیگیرید

بدین سبب دعایتان اجابت نمی شود .